در حال بارگذاری ...

نقد نمایش "حسن کچل"، نوشته "علی حاتمی"، به کارگردانی" منصور جهانبخش"
ضرورت ها ی دنیای تئاتر

توضیح:این نقد،محصول اعضای کانون ملی منتقدان ایران است و جشنواره تنها امکان انتشار آن را در پایگاه رسمی اطلاع رسانی خودفراهم کرده است و بازتاب دهنده دیدگاه سازمان جشنواره درباره آثار حاضر در جشنواره نیست.

مهرداد ابروان (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)

(امتیاز منتقد به نمایش *)

"حسن کچل" را اگر با فرمول اجرا در آخرین روزهای جشنواره بسنجیم و بخواهیم آن را با متر و معیار دیگر جشنواره های معتبر اندازه گیری کنیم، چیزی جز یاس گیرمان نمی آید. هر چند معتقدم اگر در روزهای اول جشنواره هم اجرا می شد، باز نمایشی نبود که تنور جشنواره را گرم نگه دارد. اجرایی که بیشتر بوی رفع تکلیفی از آن به مشام می رسد تا عمل به پاره ای از تعهدات اجتماعی توسط هنرمند فرهیخته تئاتر! چرا نگاه به ادبیات عامه و به اصطلاح فولکلور در نمایش های ما این اندازه بی رمق است؟ جالب اینجاست که هر روزنامه ای را بخوانی و هر شبکه تلویزیونی که ببینی، همه و همه دارند از خوبی ها و حسن چنین آثاری می نویسند و می گویند. اما به وادی عمل که می رسیم، نمی توانیم از بی کرانگی این اقیانوس عظیم توشه ای برداریم. حتی نمی توانیم به اندازه لزوم از آن بچشیم. روایت نمایش"حسن کچل" را یک راوی آغاز می کند که از هنر نقالی فقط ته صدایی تربیت نشده و لرزان دارد! نقال قصه "حسن کچل" اگر خیلی ساده داستان را تعریف می کرد و عادی و خودمانی حرف می زد، بسیار موفق تر بود تا حالا که لباس نقالی بر تن کرده و چوب دست، به دست گرفته و با لحنی بی رنگ و بو قصه اش را نقل می کند. آنهم قصه ای که ریشه در فرهنگ و ادب این مرز و بوم دارد. "حسن کچل" آغازی کم رمق دارد. طوری که تماشاگر و به ویژه تماشاگر کودک را از همان ابتدا از دنبال کردن داتستانش دلسرد می کند.

"حسن کچل" بر اساس فیلمی به همین نام از ساخته های زنده یاد "علی حاتمی"، بازآفرینی و برای صحنه تنظیم شده است. مرحوم حاتمی زمانی این فیلم را ساخت که قبل از آن در تاریخ سینمای کشور کاری با این ابعاد تولید نشده بود. اولین فیلم موزیکال ایران با دستمایه قرار دادن قصه ای عامیانه و فولکلور هنگامی ساخته شد که فرمول های فیلم فارسی در سینمای قبل از انقلاب، تماشاگران را به سالن می کشاند. این نکته و تولید این فیلم در آن برهه زمانی اوج تدبیر و خلاقیت نویسنده و کارگردان را می رساند. اما در "حسن کچل" "منصور جهانبخش" چه ضرورت درک شده ای وجود داشت که باعث به روی صحنه رفتن آن گردید؟ اینکه بعد از سال ها، فیلمی از حافظه تاریخی هنر این مرز و بوم بیرون کشیده شود و برای صحنه بازنویسی و برای اجرا تنظیم شود چه لزومی را در جامعه امروزی بوجود می آورد؟ اجرا که جوابی به این سوال نمی دهد. شاید در آینده دست اندکارارن نمایش بتوانند پاسخی مناسب برای این پرسش داشته باشند.

گذشته از ضرورت اجرا که مهمترین پرسش بی پاسخ در به صحنه بردن نمایش است، رویکرد نمایش هم مبهم است. نویسنده و کارگردان نمایش با چه رویکردی نمایش را به صحنه برده اند؟ آیا می خواستند و می خواهند با نگاهی نو و با احتساب مسائل و رویکردهای جامعه امروز و در نظر گرفتن مسائل و مشکلات کنونی، برای ایجاد سوال و یا ارائه راه حلی به اجتماع، این نمایش را به روی صحنه ببرند؟ هر چه هست باید در اجرا نمایان و آشکار باشد. "علی حاتمی" زمانی که چنین سوژه ای را دستمایه خود کرد، مناسبات اجتماع و جامعه فرق داشت. هوشمندی او اینجا بود که در داستانی عامیانه که همه آن را می شناختند و آن را بارها و بارها از زبان بزرگ ترهای خود شنیده بودند، ارزش هایی مانند لوطی گری، دوست داشتن و عشق را پر رنگ کرد و در دل داستانی همه فهم، حتی مخاطب کودک را هم فراموش نکرد و جذابیت های لازم برای درک موضوع توسط این قشر را هم در  اثر خود گنجاند. این همان چیزی است که در اجرای نمایش "حسن کچل" و حدود چهار دهه پس از تولید فیلم غایب است و برای همین باعث می شود تماشاگر کودک نتواند آن طور که باید و شاید با نمایش ارتباط برقرار کند.

داستان "حسن کچل" داستان سفر است. نمایش سفری از وادی تنبلی و سستی به وادی پویایی است. سفر از ناآگاهی به دانایی است. از سیاهی و ظلمت به روشنی و نور است. اینکه داستان نمایش در بین دیگر داستان های عامیانه عیار ماندگاری پیدا کرده، همین است که اگر نبود مانند هزاران هزار داستان دیگر از این دست، نمی توانست در سینه مردم این مرز و بوم بماند و زیست کند. حسن از پیله ای که برای خود ساخته سفر می کند و بدون اینکه چیزی از این موضوع بداند با دسیسه ای که مادرش برایش می چیند آن هم به کمک سیب های سرخ که مظهر عشق مادرانه است. عشق مادری که خواهان سعادت فرزند خود است. مادر، حسن را به  نور و به فلاح و رستگاری تشویق می کند. چرا که سعادت او آنجاست. سفری که با ترس و نگرانی برای حسن آغاز می شود در ادامه به نتیجه ای پربار برای وی تبدیل می شود.

نمایش "حسن کچل" در تنظیم داستان برای صحنه، وفادارانه عمل می کند. هر چند تغییراتی هم در متن نمایش لحاظ شده است. طراحی پنل های متعدد و تغییر آن برای نشان دادن فضا و مکان های متعدد از جمله نقاط قوت نمایش است که می توان به آن اشاره کرد. بازی های جا افتاده و خوب و همچنین موسیقی مناسب که فضای کار را دل انگیز می کرد نیز از نکات مثبت نمایش به حساب می آید. اما واقعیت این است که نمایش بیش از این ویژگی های قابل تامل و مثبت دیگری ندارد.              




نظرات کاربران