در حال بارگذاری ...
خودکشی جفنگ

نقدی بر نمایش «B5-6»


نویسنده:امیر نوروزی، کارگردان :فرزام رنجبر(تهران)

امتیاز منتقد به نمایش**

سلمان اسماعیلی  (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)

B5-6”نمایشی شبه گروتسک است که در لحظاتی پهلو  به نمایش های ابزورد می زند.در ادبیات و تئاتر گروتسک همواره یک هسته هولناک و هراس آور وجود دارد، اما با رگه ای از طنز و کنایه آمیخته است، طنزی سیاه و کنایه ای تلخ. اینجا نیز نویسنده در دل داستانی عمیقا سیاه به مدد شوخی ها و طنازی ها دست به خلق یک گروتسک ایرانی زده است.  نمایش”B5-6”  ماحصل کار گروهی جوان است و به همان نسبت بازتاب دغدغه ها، شوخی ها ،طرز تلقی و جهان بینی نسل امروز   درنمایشنامه و اجرا هویداست.  چند نفر قرارست برای یک شرکت (که تنها با نام کمپانی از آن یاد می کنند) یک کلیپ تبلیغاتی بسازندو در این کلیپ بطور زنده خودکشی یک مرد جوان را ثبت کنند. از دلایل خودکشی مرد جوان (آقای مسرور که در طول نمایش درمی یابیم جدی ترین و عاقل ترین فرد در میان سایرین است ) چیزی نمی دانیم ولی گاهی او برای معرفی خود از جملات و عباراتی استفاده می کند که او را فردی کتابخوان و آشنا با مکاتب فکری مختلف معرفی می کند. بهر روی تصمیم او برای خودکشی جدی است و از آنجا که جزو کاربران پرو پا قرص فضاهای مجازی است ، مدام نیتش و چند و چون خودکشی اش را در صفحات مجازی به اشتراک می گذارد.

به نظر می رسد در نمایش سعی شده علاوه بر اینکه نمایندگان قدرت (یا بعبارتی طیف مسلط) به نقد کشیده شوند ،قشر روشنفکر یا نسل مطالعه گر و پویای امروز نیز به نقد کشیده شوند.آقای مسرور که نماد طیف دوم است ،افسرده و بیهوده انگار و تمسخر آور تصویر شده؛ او قرارست مقابل دوربین خودکشی کند اما همچنان درگیر تعداد دنبال کننده های اینستاگرامش است و هویت مجازی اش اهمیت بیشتری برایش دارد.

کریمی و سرشار و علیخانی هم که  می توانند نماینده و جیره خور قدرت تلقی شوند در جایگاه خود بسیار خنده آور و دلقک نما هستند. یکی از آنها اساسا در هیچ شرایطی نمی تواند جلوی خنده اش را بگیرد ،همه چیزبرایش شوخی است  و خنده های بیجایش ، رییسش را عصبانی می کند. خود رییس هم در عین اینکه سعی می کند خیلی جدی و مطمئن بنظر بیاید ولی احمق و کودک منش است و هر موضوع کوچکی ،رفتار حرفه ای اش را تحت الشعاع قرار می دهد.

نمایش متکی بر دیالوگ های بیش از حد معمول خودش است و گرچه از همین مجرا ضربه خورده است ولی  ریتم خوبی دارد. دیالوگ ها با مدل نمایشنامه های ابزورد ، بی سر و ته، تکراری و توخالی اند و در مقاطع مختلف  به نحوی طراحی شده اند که خنده مخاطب را در پی دارند. استفاده از ساز و کار ابزورد در محتوای دیالوگها نیز طنز پررنگی را شکل داده است. مثلا کریمی با مسرور درباره نحوه و سبک خودکشی و ابزار آن بحث می کنند و می خواهند یکی  را از آن بین انتخاب کنند. آنها به عکسها نگاه می کنند و ابزار مختلف خودکشی را بشکلی چندش آور و در عین حال خیلی خونسرد تشریح میکنند!  در سوی دیگر صحنه دو نفر دیگر دارند سفارش غذا می دهند و نظر مسرور و کریمی را می پرسند و  از جزییات بی اهمیتی مثل نوع نوشیدنی و ترکیبات پیتزای مورد علاقه اشان حرف می زنند ، همه آنها حتی خود مسرور به یک میزان نسبت به موضوع اصلی نمایش یعنی خودکشی جلوی دوربین بی اعتنا هستند  و  صحنه به معنای واقعی اش جفنگ است.

اگر به محتوای نمایش با رویکرد معنایی نگاه کنیم احتمالا چیزهای زیادی گیرمان می آید،چیزهایی از نحوه زندگی بی ریشه آدم های امروز گرفته تا سلوک اقشار مختلف جامعه که به طور ضمنی در نمایش قابل شناسایی هستند. از بی اعتمادی آدمها به یکدیگر گرفته تا سرو دست شکستن برای گرفتن پست و مقام به هر بهایی ،تا حریص بودن به یک وعده غذای مجانی . از  رنگ باختن همه ارزشهای انسانی و اخلاقی  گرفته تا تلاش بیهوده برای بزرگ جلوه دادن ضد ارزشهای رایج جامعه امروز. اینها کانسپت های آشنایی هستند، خلا های زندگی امروزمان که به وضوح همه ما می شناسیمشان و از نسل امروز که سرکش تر و معترض تر است بیشتر  می شنویمشان.

اما وقتی قرار است این متریال به نمایشنامه تبدیل شوند، الزامات دیگری در بین است ،الزاماتی که اگر به منصه ظهور نرسند نمایش را از منظور اصلی تهی می کنند. برخلاف اغلب نمایشنامه های ابزورد ،نویسنده در اینجا دست به شخصیت پردازی زده و برای هر یک از کاراکترها چارچوبی تعریف کرده. او حتی گاهی وارد جزییات زندگی کاراکترهایش می شود و تعریفی واقعی تر و امروزی تر از آنها ارائه می دهد. اینها البته به کاراکتر اصلی نمایش آقای مسرور تعمیم پیدا نمی کند و تا پایان نمایش ما تقریبا هیچ چیز از زندگی شخصی او نمی دانیم. وقتی همه چیز به شکلی جفنگ پیش می رود و کاراکترهای سبکسر نمایش مشغول اتفاقاتی مبتذل هستند ، ارائه یکی دو خط تعریف  از کاراکتر مسرور ضروری است تا ارتکاب خودکشی در پایان نمایش تنها وسیله ای برای جمع کردن این مهمانی جفنگ نباشد.

 

 

*توضیح:این نقد،محصول اعضای کانون ملی منتقدان ایران است و جشنواره تنها امکان انتشار آن را در پایگاه رسمی اطلاع رسانی خودفراهم کرده است و بازتاب دهنده دیدگاه سازمان جشنواره درباره آثار حاضر در جشنواره نیست.




نظرات کاربران