در حال بارگذاری ...
نگاهی به اجرای «یرمای درون من» نوشته و کار ستاره تبریز زاده ، مسابقه تئاتر جوان

بدنهایی که می خواهند روایت کنند


آینا قطبی یعقوبی

یرمای درون من، به نویسندگی و کارگردانی ستاره تبریززاده، اجرایی از استان اصفهان است که در بخش مسابقه تئاتر جوان و نسل نو جشنواره امسال شرکت دارد. همانطور که از نام نمایش بر می آید، اجرا اقتباسی شخصی از نمایشنامه یرمای لورکاست که بدون کلام و همراه با حرکت، رقص و موسیقی به نمایش در می آید. یرما در زبان اسپانیولی به معنای سترون و عقیم است که در این نمایشنامه نام شخصیت محوری است. یرمای لورکا داستان زندگی زنی نازاست که علاقه وافرش به مادری او را به جنایت وا‌می‌دارد. یرمای ستاره تبریززاده اما حدیث دیگری است. اجرا با پنج بازیگر و از خلال حرکت و بدن بازیگران تلاش می کند تا قصه شخصی شده کارگردان از داستان اصلی را روایت کند. روایتی که فی نفسه و بدون آشنایی قبلی با نمایشنامه لورکا، عملن چندان ممکن نمی شود. نمایش با رقص اسپانیولی یک بازیگر زن آغاز می شود و پس از آن یکی یکی، باقی بازیگران با ضرباهنگ موسیقی به صحنه آمده و حرکات و رقص هایی را گاه به تنهایی و گاه در تقابل با یکدیگر به مخاطب عرضه می کنند. در حقیقت بدنها در تلاشند تا با حرکت و جوشش خود، روایتگر قصه ای باشند از رنج های زوجی که قادر نیستند تا فرزندی داشته باشند. صحنه نمایش تقریبن خالی است و اندک آکساسواری هم که در نمایش به کار می روند، چنان حداقلی اند که نمایش وابسته به بدن و بازیگر می ماند. این اجرا از طریق بدن و حرکت، پیشینه ای قدرتمند و مدون در تئاتر دارد. گونه های متفاوت و مولفان تئاتر مهمی چون گروتوفسکی، آرتو و حتی میرهولد در تئاتر یک سده گذشته هستند که بر نقش مهم بدن و حرکت در ارتباط با مخاطب و لزوم تصویرسازی و پرهیز از اطناب کلام و دیالوگ گویی که آن را وجه ممیزه تئاتر و ادبیات می دانند، تاکید کرده اند. گونه هایی از تئاتر مدرن مبتنی بر رقص نیز با تلاش های مولفانی چون مارتا گراهام و آنا هلپرین تدوین شده که سنگ بنای تئاترهای حرکت مدار و مبتنی بر بدن پسینی خود هستند. بگذریم که استفاده  روایی از رقص و بدن در تئاتر شرقی سنتی دیرینه است و تقریبن تمامی نمایش های شرقی از هند و ژاپن گرفته تا همین نمایش سنتی خودمان ید طولایی در به کارگیری خلاق روایت از طریق بدن دارند.

نکته اما اینجاست که این بدنی که جایگزین کلمه می شود، چه خصلت هایی باید داشته باشد، چگونه به حرکت درآید و چه اطوار و شیوه ای را برگزیند. بدن راوی شده، باید بتواند از خلال حرکت، مفاهیم مورد نظر مولف، چه در قالب قصه و چه در قالب احساس و موقعیت را به تصویر بکشد. طراحی حرکات این بدن ها باید بتواند مفهومی را به مخاطب القا کند که قابل درک باشد. بدنی که دال می شود باید بتواند مدلول مشخصی را به طیف متفاوتی از مخاطبان انتقال دهد و همچنین در طی زمان نمایش، هر مجموعه حرکت باید با مجموعه بعدی حرکات در رابطه ای ارگانیک و نظام مند قرار گرفته و به شیوه ای منسجم در خدمت روایت کلی اثر باشد. نمایش تبریززاده اما اینطور نیست. حرکات و بدنها روایتی منسجم ندارند. دالهایی شخصی در قالب اشیا یا حرکات به مخاطب عرضه می شوند که چون رمز مدلولی آنها گشوده نشده، مخاطب قادر به رمزگشایی از معنای استعاری آنها نیست و دربسیاری از صحنه ها تنها با جنبه زیبایی شناسانه حرکات و بدنها ارتباط برقرار می کند. زیبایی شناسی البته در تئاتر به عنوان هنری بصری، مسئله مهمی است. اما اگر صرفن زیبایی شناسی حرکات و رقص در میان باشد، نمایش به حد یک کلیپ تقلیل می یابد. یرمای درون من در چندین صحنه از اجرای خود، قادر می شود تا بدنها و حرکات را در خدمت روایت قرار دهد و این صحنه ها مهمترین قسمت های نمایش هستند. مثلن صحنه ای که یرما و مرد به مدد یک بالش و حرکات بدن، رابطه ای اروتیک را تصویر می کنند و یا در صحنه ای دیگر که یرما تن به آبستنی از طریقی غیرعرفی نمی دهد و حتی صحنه های مویه و زاری. در باقی اجرا اما حرکات بیشتر جنبه های زیباشناسانه دارند و یا آنقدر استعارات و دالهای معناییشان شخصی هستند که مخاطب نمی تواند از آنها رمزگشایی کند. موسیقی نمایش نیز که از ابتدا تا انتها برصحنه حاکم است، منطق مشخص و معنای هویتی ویژه ندارد و تنها تلفیقی از گونه های تا حدی متفاوت از موسیقی است که احساسات صحنه را تقویت می کند. نمایش نورپردازی خلاق و ویژه ای ندارد و استفاده از نور و تاریکی در آن بیشتر تنها ابزاری برای تغییر صحنه نمایش است. البته استفاده از چراغ قوه به وسیله یکی از عوامل که درمیان تماشاگران نشسته، شیوه خلاقی است که با صحنه بی چیز نمایش هماهنگی دارد. نقطه قوت نمایش یرمای درون من، زحمتی است که بازیگران نمایش در استفاده از بدنهایشان در اجرا می کشند. بدنهایی منعطف و فرم ساز که می توانند تصویرهای متفاوتی بسازند و این برای تئاتر امروز ما که بازیگرانش بیشتر بر کلام و سخنوری تکیه دارند، جای بسی امیدواری است.




نظرات کاربران