در حال بارگذاری ...
نگاهی به اجرای «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» نوشته بهرام بیضایی و کار افشین زمانی، بخش مسابقه تئاتر جوان

نوآوری های فراموش شده


رضا آشفته

خاطرات هنرپیشه نقش دوم از متون شناخته شده بیضایی است که افشین زمانی هم وابسته به شیوه های اجرای خود بیضایی است و البته این رویکرد حامل نکته فزاینده ای است که نشان می دهد آن بخش از نوآوری های نمایشنامه نویسندگان و شیوه های اجرایی کارگردانان برجسته ایرانی هنوز هم مورد استفاده و کارآیی رایج تئاتر ایران واقع نشده است.

خاطرات هنرپیشه نقش دوم بر پایه فضا خالی شکل می گیرد که بیضایی هم آن را از تئاترهای شرقی و تعزیه وام گرفته است. البته فضای خالی در تئاتر به نام پیتر بروک به عنوان شیوه ای مدرن ثبت شده است که او این شیوه را از آمیزش همین شیوه های شرقی از آن خود ساخته است. در این شیوه، بازیگران امکان بازی سازی و فراتر از آن فضاسازیهای متعدد و متنوع را می یابند و در شیوه مینی مالیسم کلیت اجرا را سروسامان می دهند که حداقل ها به کار گرفته می شود که حداکثر مفاهیم روشنگری شود و این حداکثر در تحریک تخیل و تفکر تماشاگر و البته کشف مشهودات جاری در صحنه اتفاق خواهد افتاد.

بهرام بیضایی در اجرای نمایش افرا یا روز می گذرد، از عنصر نور به شکل برجسته ای در فضاسازی و القای میزانسن ها و مفاهیم استفاده کرد، و در خاطرات هنرپیشه نقش دوم نیز چنین روالی حاکم است. این حاکمیت بستر اتفاقات بهتری را رقم می زند که به نیروی خلاقه بازیگران کمک می کند. نور عنصری برجسته است و در عین حال به لحاظ فلسفی می تواند در رویارویی خیر و شر بیانگر مفاهیم و القاگر تصاویری باشد. در آغاز قرن بیستم نیز آدولف آپیا به نور التفات ویژه ای نشان داد و این آمادگی را در تئاتر دنیا ایجاد کرد که از منظر این عنصر بشود شیوه های بهتری را برای درک حقایق جایگزین کرد. نور مقابل تاریکی است، و کارآمدی اش در برجسته سازی مفاهیم و القاگری مفاهیم فراتر از آنچه در سطح قابل درک است، ما را به ناشناخته ها رهنمون خواهد کرد. در اینجا کافی است که با تغییر نور متوجه تغییر زمان و مکان و فراتر از آن تغییر حس و حالت و در واقع فضاسازی باشیم. گاهی نشست و برخاستن های معمولی و گاهی نیز خیزش و جنبش و تکاپوی مبارزه جویانه که در هر دو حالت نور واسطۀ بهتری برای ارائه یک فضای مفهوم دار است، برای میزانسن ها در نظر گرفته شده است که بشود مخاطب را متوجۀ جریانات تراژیک گردانید.

نمایش خاطرات هنرپیشه نقش دوم، اثر حماسی (اپیک) است که در آن دو لایه اصلی سیاسی و اجتماعی موج می زند و نگرشی انتقادی در آن وجود دارد که  به مسالۀ کوچ روستاییان به تهران، پایتخت ایران، که در آن به دنبال کار و ایجاد رفاه و زندگی می گردند، می پردازد. درواقع استثمار انسان های ساده به دست انسان های پیچیده تر رقم می خورد برای آنکه هیچ نوع سیاست حمایتی از انسانهای بدبخت و آواره وجود ندارد. یعنی نظام مستبدانه پهلوی به دنبال حمایت لازم برنیامده و هر کسی بنابر ترقی اقتصادی به دنبال استثمار این موجودات ساده و بی زبان برآمده است.  البته هدف عمده هم دو قشر زحمتکش کارگر و معلم است که باید در این متن به درستی وضعیت اجتماعی و حقوقی شان در آن دوران واکاوی شود.

بازیگران به لحاظ حرکت به درستی هدایت شده اند؛ شاید ایراد عمده در بیان های برخی از بازیگران تازه کار وهنرجو باشد که در خدمت اجرا هستند اما هنوز آمادگی لازم را برای بیان صحنه پیدا نکرده اند. ای کاش این مهم نیز به اندازۀ آمادگی جسمانی جدی گرفته می شد، به هر تقدیر اجرای ارزشمند نیازمند تمام موارد تکنیکی درست است و حتا چنین نکته ی مهمی هنگامی با غفلت مواجه شود، این خود چندان خوشایند یک ترکیب و زیبایی شناسی درست نخواهد بود.

نمایش می تواند در دل قاب های پر تحرک بازیگران ما را تحت الشعاع قرار دهد. هم ضرباهنگ به موقع مستقر می شود و سر ضرب های لازم برای تغییرات مکانی و زمانی به وقوع  می پیوندد و هم ما دچار سرگردانی نمی شویم چون خط به خط متن جلوی رویمان بازی می شود و گاهی نیز نفوذ به زیر سطرهای اتفاق جالب تری است که میزانسن ها و ترکیب بندی های افشین زمانی گویای چنین برخورد و بازتاب چنین مطلبی است. به هر تقدیر چند لایگی متن باید با چنین روالی برایمان گشوده شود که تا حدی نیز این گروه جوان موفق می نمایند.




نظرات کاربران