در حال بارگذاری ...
وندینگ‌ماشین: تئاترفوری

نگاهی به اجرای محیطی «وندینگ ماشین» به کارگردانی مهدی سفاری ، بخش مسابقه تئاتر آلترناتیو

هاجر سعیدی نژاد

به وِندینگ ماشین‌ها در برخی کشورها اتومات هم می‌گویند. رواج‌شان  از انتهای قرن نوزدهم باب شد. زمانی که مردم به کالاهایی احتیاج داشتند که هم دم‌دست باشد، هم برای نگه‌داری‌ش نیاز به امکان خاصی نباشد.پاکت سیگار، بطری آب، ساندویچ‌های فوری،  پک‌های محافظ جنسی.  شما کافی‌ست یک سکه داشته باشید. دستگاه شماره‌ی  کالای انتخاب‌تان  را دریافت کرده، یک چنگک مکانیکی  کالای مورد نظرتان را از ردیف ده بیست نوع کالای خودش جدا کرده از  داخل یک دریچه بیرون پرتاب می‌کند. سهل و آماده. بدون نیاز به عامل انسانی به تقاضای‌تان دست می‌یابید. دستگاه علاوه بر یکدست کردن، ویژگی دیگری هم دارد: نظم. مکانیسم دستگاه برآمده از یک منطق ساده انبارگردانی ست:   LIFO  که مخففی‌ست از last in, first out.  یعنی اولویت خروج با کالایی‌ست که از پیش موجود بوده. اول باید آن‌هایی را که هستند رد کرد، بعد نوبت به جدید‌ها می‌رسد.  این عمل باعث می‌شود کالایی  کهنه نشود. تعجب نکنید. اصلن قصد ندارم مثل یک بازاریاب ماهر درباره‌ی این ماشین‌ها حرافی کنم. صرفن مشغول واسازی از استعاره‌ای هستم که مهدی سفاری برای  تئاتر محیطی «وندینگ ماشین» انتخاب کرده است. یک ماشین ارائه فوری تئاتر. شما از روی یک لوح شماره تئاترتان را انتخاب می‌کنید و بعد بین 30 الی 120 ثانیه در معرض آن قرار می‌گیرید. ( سازو کارش را بیشتر توضیح نمی‌دهم،  تا پایان اسفندماه وقت دارید از این تجربه هیجان‌انگیز لذت ببرید).

نکته‌ی مهم دیگری که جلب توجه می‌کند. مکان اجرای این تئاتر مهم است: شما   یک اجرای محیطی در طبقه‌ی انتهایی بازار بزرگ چارسو. طبقه آخر، بالاتر از موبایل‌فروش‌ها و فودکورت و دعوتگران گشاده‌رو به تست انواع قهوه‌های فوری. جنب سالن‌های چندگانه عرضه فیلم.  بازار بزرگ موبایل‌های قاچاق، درست در قلب جمهوری. بازتولید کارکرد افتتاح پلاسکو در  وضعیت تهران امروز. سازه‌ی مدرنی نماد سیستم نولیبرالی اقتصاد. 

درباره‌ی کالایی‌شدن تئاتر این روزها بسیار شنیده‌ایم. تقریبن به صورت یک ترند درآمده. همه به سیاست تئاتر برای همه و خصوصوی‌سازی( که بیشتر به تغییر لباس نظامی به کاپشن‌های کلاه‌دار شبیه است) و تغییر ذائقه مخاطب آگاهیم و این اجرا به صورت بحرانی‌کننده‌ای این نقد ساختاری را در بدنی ماشین‌وار از تئاتر صورت‌بندی می‌کند. مهدی سفاری یک ماشین خلق تئاتر فوری آفریده که هم  توجه را به مکان نصبش جلب می‌کند  و هم با ابازتولید نعل به نعل سیاست بدنه‎ی تئاتر در یک کابین کوچک، سیاست اقتباس‌های مسطح و تخت‌شده‌ی را از ریخت می‌اندازد. وقتی زبان کوهستان،گالیله، رومئو وژولیت و متون بحرانی در جریان اقتباس‌های  ساده‌گرایانه نه تنها نقاط‌بحران‌شان برجسته نمی‌شود، همان اتفاقی رخ می‌دهد که وندینگ ماشین آن را در شکلی بادقت بازنمایی‌شده، نقد می‌کند. یک لقمه‌ی کوچک ،جوییده‌شده، صرفا واجد خط‌ روایی و سرگرمی‌ساز.

شما را به دیدن این اجرا دعوت می‌کنم. اجرایی که می‌تواند با انتخاب درست یک مکان،سازکار  اقتصادی آن مجموعه را در ذهن شما دوباره مورد پرسش قرار دهد. و همزمان به  سیاست سالن خصوصی تئاتر همان مجموعه (که اتفاقن مشتری پر و پاقرصی چون آقای رحمانیان دارد) ریشخند بزند.

 

پی نوشت:

تئاترفوری چیزی‌ست مانند قهوه‌فوری، چای کیسه‌ای یا نودلیت. هرچیزی که به یاری «پیش‌ساخته‌ها» فرآیند را حذف کرده و یک محصول فوری به شما تحویل می‌دهد.




نظرات کاربران