در حال بارگذاری ...
رضایت خاطر تماشاگر و دیگر...

نگاهی به اجرای «رویای نیمه شب تابستان» نوشته ی باقر سروش و کارگردانی مصطفی کوشکی ، بخش مسابقه بین الملل

مریم دادخواه تهرانی

در ابتدای ورود به سالن و مواجهه با رویای تابستانی گروه مصطفی کوشکی، طراحی صحنه­ ی سفید و موسیقی جذاب آن، نظر مخاطب را به تمامی به خود جلب می­کند. کوشکی و سروش (نویسنده اثر) تلاش کرده ­اند از طریق اقتباس و جرح و تعدیل از رویای شب نیمه تابستان اثر شکسپیر، نسخه ­ای جدید روی صحنه بیاورند.

طراحی صحنه­ ی اثر که توسط خود کارگردان انجام شده است، در فرایند اجرای نمایش بسیار درخشان عمل می ­کند. پیوستگی میان زمین و آسمان، کف و سقف صحنه در این طراحی، که در راستای در هم آمیزی رویا و واقعیت در نمایش شکل گرفته است، حفره­ های تعبیه شده در کف صحنه که بر فانتزی کار تاکید می ­کند، و درهای کناری که حرکت بازیگران را با کمدی و فانتزی همراه می­کند، همه و همه در فضای جذاب اثر، سهم عمده ­ای دارند. همین مسئله در مورد گریم و لباس بازیگران نیز صادق است و به ویژه طراحی گریم به صورتی انجام شده که فانتزی اثر را بیش از پیش جذاب می سازد.  بازی یکدست و روان بازیگران نیز در کنار کمدی کلامی و فیزیکی آنها، لحظات مفرحی را برای مخاطب رقم می ­زند و این بازی­ های درخشان به ویژه در مورد علی کی­منش در نقش پاک خود را نشان می­دهد.

اما آن چه این نقد در پی تاکید بر آن است، سوای جذابیت اثر، کمدی مفرحی که خلق می­ کند، و بی­ نقص بودن نسبی اجرا (که همه از اجرای چندباره ­ی اثر و اقبال مخاطب به آن هویداست)، نفس انتخاب این متن کمدی برای اجراست؛ انتخابی که به شکلی کنایی، موقعیت مخاطب اجرا را نیز به شکلی افشا می ­کند. اساساً ساختار کمدی در شکل کلاسیک خود (که شامل این متن نیز می­ شود)، از الگوی نظم- آشوب- نظم پیروی می ­کند و وجود جشن و پایکوبی در انتهای متون کمدی کلاسیک، گواه این مدعاست. در نمایشنامه­ ی شکسپیر نیز فضا به همین ترتیب شکل می­ گیرد: گروهی از جوانان که از زیر یوغ قانون پدر فراری هستند، از «شهر» به عنوان نماد این قانون خارج می­ شوند و به «جنگل» بی­ قانونی می ­گریزند. این تقابل در جای جای نمایشنامه شکسپیر وجود دارد که اشاره به آن در این مقال نمی ­گنجد. بازگشت این جوانان قانون­گریز به شهر همزمان با پایان نمایشنامه و عروسی­ ها و جشن وصال است: جشن ازدواجی که مهر تاییدی است بر قانون پدر که می­ خواهد همه چیز را تحت کنترل خود داشته باشد و به روابط میان این جوانان مشروعیت و رسمیت ببخشد. در واقع در انتهای نمایش، احساسی که از این نمایشنامه ­ی سراسر فانتزی و رویایی بر جای خواهد ماند، بعید بودن اتفاقات و هرج و مرج جنسی نیمه شب تابستانی است که خود را در قالب یک رویا باورپذیر می­ کند.

اما پر بیراه نیست اگر کارکرد کمدی را، دست کم در شرایط امروز تئاتر ایران، بی­ شباهت به ساختار کمدی کلاسیک ندانیم. در واقع مخاطب با ورود به سالن تئاتر به دنبال لحظات شاد و مفرحی است که احتمالاً در فضای بیرون از سالن برای او مهیا نیست. او با در ذهن داشتن خط قرمزهای فرضی، از این که اجرای کمدی پیش رویش می­ تواند در لحظاتی چند از این خط قرمزها عبور کند و چهارچوب ­ها را بشکند، لذتی مضاعف می­ برد و خنده­ های شادمانه سر می ­دهد. در پایان نمایش نیز با خشنودی از این که توانسته در این اجرا برخی ممنوعیت­ ها را زیر پا بگذارد، با رضایت خاطر سالن نمایش را ترک می­ کند. شاید شوخی­ های سراسر جنسی و رکیکی که در آثار کمدی از این دست می­ بینیم، در پی به دست آوردن رضایت خاطری از این دست باشند (با اذعان به این که متن اصلی کمدی رویای شب نیمه تابستان، اساساً کمدی با رگه ­های جنسی فراوان است).

«درست» یا «غلط» بودن برانگیختن احساساتی از این دست موضوع این نوشته نیست؛ بلکه مسئله این است که انتخاب متون کمدی، دست گذاشتن بر شوخی­های جنسی، و در عین حال کارکردی که کمدی­ هایی از این دست به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه برای مخاطب دارند، از زاویه ­ای جدید مورد بررسی قرار گیرد و علت اقبال عمومی به این نوع نمایش ارزیابی شود.

 




نظرات کاربران