در حال بارگذاری ...

نقد نمایش "کات"، نوشته "فاطمه مکاری" به کارگردانی" صاحب آهنگر" (ساری)
تئاتر یا سینما؟! مساله این است...

توضیح:این نقد،محصول اعضای کانون ملی منتقدان ایران است و جشنواره تنها امکان انتشار آن را در پایگاه رسمی اطلاع رسانی خودفراهم کرده است و بازتاب دهنده دیدگاه سازمان جشنواره درباره آثار حاضر در جشنواره نیست.

عرفان پهلوانی (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)

(امتیاز منتقد به نمایش **)

 

"کات" که در بخش­های مرور تئاتر ایران در سال 1394 و مسابقه­ تئاتر ایران در این دوره از جشنواره­ اجرا شد، آغازی دعوت­کننده دارد و شاید بتوان گفت که زیباترین و به یادماندنی­ترین میزانسن این نمایش، میزانسنی است که در آغاز با آن روبه­رو می­شویم و تا پایان، همچون یک موتیف تکرار می­شود: هشت نمایشگر (مانیتور) در انتهای صحنه که تصاویری از آن­ها پخش می­شود...

آن چه در این اجرا بسیار خسته­کننده و آزاردهنده است، زمان زیادی است که خرج تعویض صحنه­ها می­شود. حتی گاهی گویی زمان تعویض صحنه­ها از زمان خود صحنه­ها بیشتر به درازا می­انجامد و شاید بتوان به دیگر بیان گفت، آن چه قرار است نبینیم از آن چه قرار است دیده شود بیشتر است. این روزها بسیاری از اجراها را به تماشا نشسته­ایم و می­نشینیم که تعویض صحنه­ها، خود بخشی از میزانسن­های اجرایی و دیداری درام هستند و از بار دراماتیک برخوردارند و شماری از رمزگان­ها و لایه یا لایه­هایی از ژرف­ساخت­های اثر در میزانسن­های تعویض صحنه­ها هویدا می­شوند. این گونه طراحی و ایده­ اجرایی می­تواند تاثیر بسیار مثبتی بر ریتم و تمپوی نمایش داشته باشد و تماشاگران را بهتر و بیشتر با درام همراه و همدل سازد.

داستان نمایش "کات" الگوی آشنایی دارد. دو عاشق از هم دورافتاده که در سال­های دورافتادگی چندوچونی پرماجرا را از سر گذرانده­اند و اکنون بر فراز میان­سالگی ایستاده­اند، به بهانه­ای با یکدیگر روبه­رو می­شوند... این الگوی داستانی عاشقانه­ شاید جذاب برای عموم مردم را در رمان­ها، فیلم­ها و نمایش­های گوناگون، بارها و بارها، خوانده­ایم و دیده­ایم. روایت نمایش "کات" نیز از این الگوی داستانی بسیار آشنا، دارای تعلیق و ایجاد شگفتی فوق­العاده­ای نیست و پا را از چند تکه­پرانی سیاسی، نسلی (دهه­ای)، اقتصادی، نقد تکنولوژی و چندی دیگر از همین دست فراتر نمی­گذارد. شاید بتوان برجسته­ترین و هوشمندانه­ترین ویژگی روایت نمایش از این الگوی داستانی آشنا را، آلوده شدن عشق به پول و سودجویی دانست!

نمایشنامه و نمایش "کات"، کشش لازم را برای تماشاگران ایجاد نمی­کنند و این فرصت را فراهم نمی­آورند که تماشاگر با تماشای این نمایش همدلی، ترس، ترحم، تحول، بازشناسی و رنج را بیازماید و تجربه کند و به کاتارسیس برسد. رویدادها و ماجراهای این نمایش در بسیاری از موارد بدون در نگاه آوردن پیوند چرا-چونی (رابطه­ی علت و معلولی) و در پی هم، نه به علت هم می­آیند. از این گونه و دست درام را بارها در آثار عامه­پسند سینمایی و تلویزیونی به تماشا نشسته­ایم. خود نمایش کات پاسخ درخوری را در پیوند با ضرورت و نیاز دوباره­ اجرای این نمایش با این ساختار و ریختار، آن هم در رسانه و هنر تئاتر نمی­دهد. پیشتر هم در نقد نمایشی دیگر از همین جشنواره نوشته بودم :"ناگفته پیداست که لزوم تناسب میان ظرف و مظروف مهم است. هر رسانه­ی هنری، درخور و شایسته برای بازنمود هر پدیده­ای نیست. آورده­اند که با پیدایش دوربین عکاسی، مساله­ هنر نقاشی و نقاشان، دیگر کشیدن یک چیز کاملا شبیه خودش نبود. زیرا دوربین عکاسی این کار را بسیار بهتر انجام می­داد. در عوض هنر نقاشی توانش­ها و ظرفیت­هایی را یافت که شاید از عهده­ هنر عکاسی برنیاید. با پیدایش دستگاه سینماتوگراف نیز هنر تئاتر توانایی­ها و قابلیت­هایی را یافت که شاید از عهده­ هنر سینما بیرون باشد". نکته و پرسش این جاست که چرا باید داستان "کات"، آن هم با این ساختار و ریختار، در رسانه­ تئاتر آفریده و بازنموده شود؟! در حالی که این داستان را، تاکید می­کنم با این ساختار و ریختار، می­توان بسیار زیباتر، بهتر و تاثیرگزارتر در سینما یا تلویزیون بازنمایی کرد. ما به تئاتر می­رویم، تا تئاتر ببینیم... اثری که حال و هوا و فضای تئاترگونه داشته باشد و حضور نفس به نفس تماشاگر در آن مهم باشد! درست است که بخشی از داستان این نمایش به هنر سینما می­پردازد و یکی از چهار کاراکتر "کات" (کاراکتر غزل بازی نویسنده­ نمایشنامه­ این نمایش، فاطمه مکاری) سینماگر است، اما مگر نه این است که فیلم­های سینمایی ارزشمند و ماندگاری که به هنرهای دیگر، همچون موزیک و تئاتر و نقاشی و... پرداخته­اند، به بیان و ساختار و ریختاری سینمایی دست یافته­اند؟؟

بیشتر میزانسن­های "کات" از بار دراماتیک لازم در راستای انتقال عاطفه و معنای هر لحظه و صحنه برخوردار نیستند. این نمایش نتوانسته است به بیان و زبان دیداری و تصویری درخور درنگ و اندیشه­ای دست یابد. بیشتر شوخی­ها و لحظه­های کمیک نمایش نیز آن چنان که می­بایست درست و خوب اجرا نمی­شوند و به دیگر گفتار، درنیامده­اند.

بهترین بازیگر این نمایش را باید "رضا عموزاد" در نقش "همایون" دانست. گر چه "حدیث زارع­نژاد" که نقش "ساغر" را در این نمایش ایفا می­کند هم از ابزار بازیگری خوبی برخوردار است و در لحظه­هایی، رخشان هنر می­نمایاند. اما در کل شاید یا به خوبی هدایت نشده است و یا نمایشنامه بستر بهتری را برای هنرنمایی بیشتر او فراهم نیاورده است. بازی "رضا عموزاد" در نقش "همایون" نمایش "کات" سرشار از ریزه­کاری­هایی هوشمندانه است و او توانسته است در بسیاری از لحظه­ها و صحنه­ها کمدی­ای ویژه و تماشایی را بیافریند. نمایشنامه و پیرو آن نمایش "کات" با ورود کاراکتر "همایون" جان و انرژی تازه­ای می­گیرد. درگیری­های دراماتیک آن فزونی می­یابند و نمایش دیدنی­تر و گیراتر می­شود.




نظرات کاربران