در حال بارگذاری ...
تغییر سالن همه چیز را سخت تر کرد

کارگروه تخصصی نقد تئاتر سراغ اجرای «پنجاه و چهارمین سالگرد تولد...» از شیراز رفت

فاطمه رستمی

چهارمین نشست نقد و بررسی کارگروه تخصصی نقد تئاتر که به همت امین عظیمی همزمان با سی و پنجمین جشنواره ی بین المللی تئاتر فجر هر روز در عمارت روبرو در حال برگزاری است ، میزبان گروه اجرای نجاه و چهارمین سالگرد تولد خسور مرادی» بود.این نمایش به نویسندگی و کارگردانی آرمین حمدی پور، در بخش مسابقه تئاتر جوان فجر و بخش مرور تئاتر ایران حضور دارد. دکتر میثاق نعمت گرگانی به‌عنوان منتقد مدعو به همراه کارگردان و دیگر عوامل این اجرا در این جلسه حضور داشت. در گزارش پیش رو اعضای گروه نمایش «پنجاه و چهارمین سالگرد تولد خسرو مرادی» از تئاتر شیراز، حضور در جشنواره فجر و... گفتند که در ادامه می‌خوانید.

 

آرمین حمدی پور:فقط می‌خواهم یک برش از زندگی روی صحنه برود

آرمین حمدی پور از تحصیل‌کردگان رشته تئاتر، سال‌هاست به‌عنوان کارگردانی جوان در شیراز به تولید آثار مختلف می‌پردازد. او که پیش‌ازاین با نمایش‌هایی مثل «بطری بازی» جوایزی را از جشنواره‌های مختلف به دست آورده است، امسال در سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر با نمایش «پنجاه و چهارمین سالگرد تولد خسرو مرادی» حضور دارد.

حمدی پور در ابتدای صحبت‌های خود درباره امکانات و شرایط تئاتر در شیراز گفت: ‌«همیشه و از طریق همه هنرمندان تئاتری شهرهای مختلف شنیده‌ایم که در شهرستان‌ها امکانات اجرای تئاتر نسبت به تهران بسیار پایین‌تر است. در شیراز ما سالن قاب عکسی نداریم. وقتی به ما اعلام شد این نمایش قرار است در سالن استادناظرزاده کرمانی اجرا شود که سالن قاب عکسی است، ما خیلی جا خوریدم به این دلیل که اصلاً کار در سالن قاب عکسی را بلد نیستیم».

او گفت:‌ «برخی از سالن‌های تئاتر شیراز را برای اجرا به مانمی دهند و برای اجرای گروه‌های تهرانی است! به این دلیل که اجرا در فجر برای ما مهم بود و دیدم تلاش ما برای جابه‌جایی سالن از قابل عکسی به بلک باکس ممکن نیست، میزانسن ها را تغییر دادیم و ازنظر دکور هم هزینه‌هایی متحمل شدیم. درنهایت اینکه بچه‌های شیراز تلاش می‌کنند و موفقیت‌هایی هم به دست می‌آورند، اما امکانات کافی نیست و در شرایطی مثل جشنواره که یک‌باره وارد سالن قاب عکسی می‌شویم کار برایمان سخت می‌شود».

حمدی پور در ادامه با اشاره به برآمدن چهره‌های شاخص تئاتر از شهر شیراز، گفت: «خیلی از هنرمندان مطرح در شیراز کارشان را آغاز کرده‌اند، اما آن‌ها هم درنهایت مجبور شدند به تهران مهاجرت کنند. به نظر می‌رسد به این دلیل که در شیراز مخاطب‌های جدی و ثابت تئاتر نداریم، نمی‌توانیم مدام با اجرای تئاتر موردنقد قرار بگیریم و رشد کنیم. حمایت‌های اندکی است، اما تا زمانی که تجهیزات، سالن و حق انتخاب برای تماشاگر ایجاد نشود، نمی‌توانیم به تحول خاصی امیدوار باشیم. ما هم مجبوریم برای دیدن کارهای جدید به تهران بیاییم و گویی تهران آمدن تنها راه چاره است».

او درباره سبک کارگردانی و نگارش خود توضیح داد: «در اجرای تئاتر دوست دارم همه‌چیز فقط نمایش داده شود. سعی می‌کنم جهت‌گیری خاصی نداشته باشم و نگرش ما به‌عنوان گروه اجرایی به مخاطب القا نشود. اصولاً تلاش می‌کنم میزانسن های کارگردانی در کارهایم دیده نشود و به‌نوعی دست به حذف خودم می‌زنم. همین‌طور به بازیگرها می‌گویم لطفاً کسی دیده نشود. به دنبال این هستم که حرکت یا حضور کسی بی‌دلیل پررنگ نشود. می‌خواهم فقط یک برش از زندگی روی صحنه برود. در اجرای شیراز سالن به شکلی بود که ما اجرا را از بیرون آغاز می‌کردیم، یعنی بیرون دکور آپارتمان زده بودیم و تماشاگر داخل می‌آمد و در خانه می‌نشست و کار را می‌دید. وجود ارتباط بسیار نزدیک تماشاگر و بازیگر برایم اولویت داشت که به دلیل قاب عکسی شدن سالن اجرای ما در فجر، این امکان در این اجرا از ما گرفته شد».

حمدی پور ادامه داد:‌ «در شیراز حتی رورانس هم نداشتیم و هدفم حذف همه عواملی بود که حس اجرا و نمایش به اثر می‌دهد. در نگارش متن هم این حذف کردن را داشتم. می‌خواستم فقط کدهایی بدهم و تماشاگر خودش حدس بزند. عدم ارائه همه نکات مهم و درگیری مخاطب برای کشف برایم جذاب است. در اسم نمایش نام خسرو مرادی وجود دارد که حتی تا آخر در نمایش حضور نمی‌شود و می‌خواستم اصلی‌ترین عنصر اثر را هم حذف کرده باشم».

او افزود: «درگیری مخاطب با روابط خواهر و برادر قصه بیش از هر چیزی برایم اهمیت داشت. اینکه تأکید می‌کنم سالن باید برای اجرای ما در تهران بلک باکس بود، به خاطر رسیدن به همین هدف است که تماشاگر و بازیگر را در نزدیک‌ترین فاصله ممکن قرار می‌دهد. در اجرای شیراز درصحنه‌ای که بازیگرها روی زمین دراز می‌کشند، مخاطب حتی می‌توانست حس و حال صورت و بیان آن‌ها را در آن لحظه از نزدیک ببیند. دوست دارم بعد از اجرا بازخورد مخاطب‌ها را بشنوم. اینکه مخاطب در نقطه‌ای که انتظار ندارد، نمایش تمام شود را می‌پسندم و اجازه نمی‌دهم بتواند نتیجه‌گیری مشخصی داشته باشد».

حمدی پور گفت:‌ «تئاتر به‌هرحال اصول خودش را دارد و منظورم این نیست که همه پیرنگ ها و آگاهی‌ها را حذف می‌کنم بلکه می‌خواهم بدون زیاده‌گویی یا القای دیدگاه شخصی، واقعیت را به مخاطب نشان دهم و او خودش می‌داند که چه قضاوتی کند یا چه نتیجه‌ای بگیرد. برای من ایده شکل‌گیری این نمایش جذابیت و دغدغه این مسئله بود که آدم‌ها به‌واسطه آنچه به آن‌ها القا می‌شود، رفتار مشخصی بروز می‌دهند مثل نشستن رسمی در این جلسه و... قصه‌ای که برای بیان این دغدغه ساختم چند فرزند بودند که همه تحت تأثیر پدر و رفتارش، رفتار و کنش متفاوتی دارند و شاید از واقعیت خودشان هم دور می‌شوند. حتی همین دغدغه را هم نمی‌خواستم به‌زور به مخاطب تجویز کنم. تلاش همه گروه حفظ درون‌مایه و تمرکز بر رفتارها و جزئیات است و اگر تماشاگر خودش دغدغه من را درک کرد چه‌بهتر و اگر نکرد هم اشکالی ندارد».

او ادامه داد: «خانواده‌های سنتی شرایط خاصی دارند و فرزندان خانواده هم تحت تأثیر این سنت هستند و نسترن دختر خانواده یکی از این شخصیت‌هاست و دلم می‌خواست او نماینده زن در خانواده‌های سنتی باشد. البته فریال سنگری نگران بود که این کار باعث ندیده شدن کاراکتر برادرها نشود، اما این اتفاق نیفتاد و همه همان‌قدر که باید دیده شدند».

 

  میثاق نعمت گرگانی: شناخت و انسجام شخصیت‌های اصلی کامل پیش می‌رود

میثاق نعمت گرگانی، نویسنده و منتقد مدعو در جلسه در ابتدا بعد از اشاره به ویژگی‌های شهر شیراز به‌عنوان یکی از پایتخت‌های فرهنگی ایران، درباره نمایش «‌پنجاه و چهارمین سالگرد تولد خسرو مرادی» گفت: «بعد از تماشای اجرا احساس کردم مراقبت و وسواسی برای بیان پیشینه کاراکترها وجود دارد. داستان این نمایش درباره خواهر و برادری است که در حال تدارک جشن تولد پدرشان هستند و می‌خواهند او را غافلگیر کنند. ابتدای کار تنش‌هایی در رابطه خواهر و برادر دیده می‌شود. دراین‌بین برادر خانواده که سال‌هاست رابطه‌ای با خانواده ندارد، در همان روز برمی‌گردد و کادوی تولدی هم خریداری کرده. اشارات اندکی به چرایی این قطع رابطه می‌شود و نقدهایی به نوع و شکل رابطه این فرزندان و والدین حس می‌شود درحالی‌که تا آخر هم والدین را نمی‌بینم. نوعی پیرنگ بازشناخت رخ می‌دهد و ما به‌عنوان مخاطب در بستر شناخت این رویدادها گام برمی‌داریم».

نعمت گرگانی در ادامه درباره وجود ایجاز در عین حذف‌شدگی عناصر و جزئیات در نمایش گفت:‌ «نسبتاً مسیر شناخت و انسجام در مورد شخصیت‌های اصلی تقریباً کامل پیش می‌رود. برخی اشاره‌ها به شخصیت‌هایی می‌شود که در نمایش وارد نمی‌شوند و در حد اشاره می‌ماند. حس می‌کنم هدف کارگردان این بوده که آن‌ها در همان حد باشند و عمدانمی خواسته آن‌ها را وارد نمایش کند. این نوع رویکرد به نوع مخاطب ارتباط دارد و بازخورد او می‌تواند متفاوت باشد. من فکر می‌کنم مدیریت و نگارش متن این‌گونه بوده که برای جلوگیری از خلل در تمرکز مخاطب نسبت به واقعه در حال اتفاق، شخصیت‌هایی که در حاشیه هستند در همان حاشیه و در حد اشاره تا آخر باقی می‌مانند».

او درباره بازنمایی نمایی از خانواده افزود: «خانه فقط جایی برای اهلی کردن افراد و زیست نیست، بلکه مرز فضای عمومی و خصوصی را مشخص می‌کند. در درام ها ترجمانی از خانه‌داریم که ما را به تفاوت بین بافت کلان اجتماعی و بافت کوچک‌تر خانه و خانواده می‌رساند. کاراکترها می‌توانند نماینده‌ای از جامعه کلان باشند. اثر رئال ما را با برخی واقعیت‌های اجتماعی روبرو می‌کند. برداشت من از صحبت‌های حمدی پور این بود که نمی‌خواهد قضاوت و سوگیری داشته باشد و فیلتر کارگردانی‌اش را برای عبور داستان‌ها از آن کنار گذاشته است. واقعاً چنین کاری شدنی هست یا نه؟!».

 

فریال سنگری:نسترن می‌خواهد اعضای خانواده کنار هم بمانند

ایفای نقش نسترن، تنها دختر خانواده آقای خسرو مرادی در نمایش را فریال سنگری بر عهده دارد. سنگری در مورد این تجربه گفت:‌ «نسترن بااینکه فرزند کوچک خانواده است، اما از همه‌چیز خبر دارد. از برادری که به قهر از کنار خانواده رفته خبر دارد و می‌داند چه می‌کند و... بااینکه می‌داند نباید به بابک اجازه دهد وارد خانه شود، اما این کار را می‌کند تا خانواده را دورهم نگه دارد. او مدام نگران اتفاقات آینده است. نسترن هم باهوش است هم دهن‌لق، اما می‌خواهد اعضای خانواده کنار هم بمانند».

او گفت: «شخصیت نسترن از سن واقعی من کوچک‌تر است و مدام فکر می‌کردم خیلی سخت است که این نقش را بازی کنم و به دوران 18 سالگی برگردم و هیجانات آن سن و سال را داشته باشم. باگذشت زمان و تمرینات آن‌قدر با نقش اخت شدم که خودم رفتم موهایم را کوتاه کردم و... واقعاً برای بازی در این نقش انگیزه زیادی داشتم».




نظرات کاربران