در حال بارگذاری ...

روایتی شاعرانه از زندگی/ نگاهی به نمایش «پرواز بر فراز شهر» کار نارینه گریگوریان از ارمنستان

نمایش «پرواز بر فراز شهر» از کشور ارمنستان که روز چهارم و پنجم جشنواره تئاتر فجر روی صحنه رفت، خلوت، شاعرانگی و لطافت روح را در تقابل با شلوغی و محدودیت فضاهای واقعی به تماشا می‌گذاشت.

مهدی نصیری: «پرواز بر فراز شهر» روایتی شاعرانه و لطیف درباره زندگی است. زنی که از کودکی بینایی‌اش را از دست داده است، سال‌هاست جهان را آن‌گونه که تخیل می‌کند، دیده است. دنیای او بعد از همه این سال‌ها، جهانی فانتزی، خیال انگیز و شاعرانه است. دنیایی که براساس احساس و علایق و عواطف خود او ساخته و در اجرا تلاش شده تا شبیه به رویا به نمایش گذاشته شود. 
در واقع جهانی که به نمایش در می‌آید، در این بخش دنیایی خیالی است که ذهنیت زن نابینا آن را تصویر سازی کرده است. دنیایی که بخش اعظم آن توسط قهرمان نمایش (زن) توصیف و تخیل می‌شود و بخشی از آن روی پرده سیاه با رشته‌های رنگارنگ نخ نقش می‌بندد. نمایش در عین سادگی قصد دارد تا این دنیای لطیف را در تاریکی چشمان زن به روشنی و با رنگ‌ها و طرح‌ها به تصویر بکشد. 
«پرواز بر فراز شهر» در یک بخش تصاویر ساخته شده توسط ذهن یک نابینا را به نمایش می‌گذارد. ذهن شخصیتی که در ارتباط با جهان عاطفی بیرون به پزشک معالج‌اش دل می‌بندد. قهرمان نمایش عاشق مردی می‌شود که بینایی را به او برمی‌گرداند. در واقع عشق او در فاصله میان جهان تصاویر ذهنی و دنیای تصاویر عینی به مردی تعلق می‌گیرد که بینایی و قدرت دیدن دنیای واقعی را به او برگرداننده است.
اما در بخش دوم، زن با جهانی متفاوت با آن‌چه که تابه‌حال ذهنیت کرده است، مواجه می‌شود. دنیایی که با چشم‌هایش می‌بیند با جهانی که پیش‌تر ساخته، متفاوت است. این دنیای تازه در نمایش از پشت پنجره اتاق خانه دکتر نشان داده می‌شود. تصویری از شهر با ساختمان‌ها و خیابان‌هایش که روی زمین است و با دنیای خیال‌انگیز و آسمانی زن تفاوت دارد. قهرمان نمایش از این جهان می‌گذرد و در فضایی معلق میان تصاویر ذهنی و تصویرهای عینی بر فراز شهر به پرواز در می‌آید. 
نمایش «پرواز بر فراز شهر»، خلوت، شاعرانگی و لطافت روح را در تقابل با شلوغی و محدودیت فضاهای واقعی به اجرا می‌گذارد. اجرا و نگاه نمایش معطوف به همین خلوت انسانی است. شاعرانگی نامحدودی که در نمایش به اجرا گذاشته می‌شود که در آن قهرمان واجد نوعی آزادی لذتبخش است. او در این جهان نامحدود می‌تواند به پرواز درآید و مثل یک ماهی در دریا یا پرنده‌ای آزاد در آسمان به پرواز در آید.
اجرا در به نمایش گذاشتن این فضای آزاد و خیال‌انگیز، تا اندازه‌ای قابل قبول، موفق عمل کرده است. بازیگر زن نمایش در انتقال احساس انسانی و بیان تصاویر شاعرانه ذهن‌اش موفق است. او گاهی مثل یک پرنده در صحنه خالی نمایش حرکت کرده و به آرامی در این وسعت نامحدود به پرواز در می‌‌آید. امکانات اجرا هم به خوبی این فرصت را در اختیار بازیگر نمایش قرار داده تا به بخشی از نقاشی خیال انگیز و تصویری از فانتزی خیال خودش تبدیل شود. او همچنین فرشته‌ای سفید پوش در آسمان ذهن‌اش که پشت سیاهی چشم‌ها آفریده به پرواز در می‌آید. بازیگر نمایش با چسبیدن به پرده سیاه انتهای صحنه و بالا رفتن تصویر معلق و زیبایی از پرواز در این آسمان خیالی را به نمایش می‌گذارد.
در این بخش از نمایش، فرم اجرایی کاملا در خدمت بازنمایی فضای ذهنی و خلق فانتزی است. نارینه گریگوریان در این بخش موفق است، چرا که ایده‌های ساده و متناسب با جهان روایت نمایش‌اش را به اجرا گذاشته و عوامل اجرایش بر بازیگری و فضاسازی دیداری و گفتاری بوده است. نمایش با قدرت بازی و احساس بازیگر و نیز با تمرکز بر استفاده ابزارهای ساده و مناسب نمایش دنیای خیال انگیز مورد انتظارش را به اجرا پذاشته و این جهان به‌‌ همان شکل مورد انتظار توسط مخاطب دیده، شنیده و احساس و ادراک می‌شود. این جهان خیال انگیز و آزاد را انسانی ساخته است که دنیا را مثل ما نمی‌بیند. او جهان را در تاریکی با رنگ‌ها و اشکال و احساس ذهن‌اش به گونه‌ای متفاوت خلق کرده است.
نارینه گریگوریان در اجرای نمایش «بر فراز شهر» چیزی کم نگذاشته است. اما نمایش او مشخصاً برای اجرا در تالار اصلی تئا‌تر شهر تولید نشده است. صحنه نمایش گریگوریان می‌بایست محدود‌تر و نزدیک به تماشاگر می‌بود تا فضای خیال‌انگیز اثر بیشتر و نزدیک‌تر در مقابل تماشاگر قرار بگیرد. در این‌صورت، تلاش بازیگر برای خلق فضاهای احساسی و نیز ضرباهنگ اثر به واسطه محدود‌تر کردن فضای دیداری، بهتر و بیشتر به چشم می‌آمد؛ ضمن اینکه تماشاگر نیز احساس نزدیکی بیشتری با جهان نمایش پیدا می‌کرد.
وسعت صحنه تالار اصلی تئا‌تر شهر هر چقدر هم که با طراحی صحنه نمایش محدود شده باشد، ضمن کوچک کردن دنیای فانتزی و ایجاد فضاهای خالی، بخش زیادی از روح اجرا را تحت تاثیر قرار می‌دهد که کاملاً وابسته به تاثیر وجوه دیداری است. شاید تالار اصلی به خاطر پرده انتهای صحنه و لزوم استفاده از آن در نمایش، به اجبار برای این کار انتخاب شده است. اما مسلماً اگر نمایش در صحنه‌ای دیگر و متناسب با شرایط اجرای آن به روی صحنه می‌رفت، می‌توانست در ارتباط با مخاطب و به ویژه در رابطه با ایجاد فضاهای ذهنی نمایش، مناسب‌تر و کاربردی‌تر باشد.




نظرات کاربران