کارگردان «بساوایی» معرفی شده از استان همدان در گفت و گو با ایران تئاتر(13)
مکانی برای بهتر دیده شدن تلاش های بزرگ با امکانات محدود
اگر به جشنواره راه نیابیم هم چیزی از ارزشهای ما کم نمیشود
بهرام حاج علی اکبری کارگردان نمایش «بساوایی» می گوید: جشنواره بین المللی فجر یک ویترین است و مکانی برای بهتر دیده شدن تلاش های بزرگ با امکانات محدود. تفاوت زیادی هست میان شهرستان ما که یک پلاتو برای اجرا یا تمرین تئاتر و به تازگی حتی یک نور استاندارد ندارد؛ با تعداد بی شمار سالن های پایتخت و امکاناتی که در این جشنواره برای گروه های شرکت کننده تدارک دیده می شود.
بهرام حاجیعلیاکبری، متولد ۱۳۲۷ملایر،فارغالتحصیل انستیتو امورهنری و دبیرآموزش و پرورش است و مدت ۵۵ سال سابقه تئاتر در زمینههای نویسندگی بازیگری و کارگردانی دارد. 3فیلمسینمائی، حدود۵۰کارصحنهای و ۱۰کارخیابانی در کارنامه او به چشم میخورد. سرپرستگروهعرفانی است و سالهای متمادی مسئول انجمن نمایش استان و مدرسکلاسهای بازیگریکارگردانی و فنبیان و اکنون هم دو نمایش آماده اجرا دارد.قلندرخونه(ایرجصغیری)، ضیافت(بهرامبیضائی)، پدر، نقرهداغ، بساوائیو... از ماندگار ترین کارهای اوست .
بهرام حاج علی اکبری امسال برای کارگردانی نمایش «بساوایی» به عنوان اثر برگزیده همدان به دبیرخانه فجر معرفی شدهاست، به همین بهانه خبرنگار ایران تئاتر در همدان با او گفت و گویی انجام دادهاست که میخوانید:
در انتخاب هر اثر مکتوب برای روی صحنه بردن به چه فاکتورهای توجه میکنید؟
ملاک اول هر کارگردانی متن است. همیشه سعی من این بوده که از بچههای نویسنده همشهری حمایت کنم. خیلی سال است که سراغ متنهای بزرگان نمیروم. سالیان پیش چرا. از بهرام بیضائی،از خسرو حکیم رابط،از ایرج صغیری نمایشنامه کار کردم ولی در ده سال اخیر،متنهای بومی را ترجیح میدهم. هم به خاطر حمایت از بچه هایی که هستند و هم این که اگر نویسنده کنار کار باشد،دست کارگردان هم برای پیشنهاد و اصلاح بازتر است. این متن هم در خوانش نخست به نظرم جالب آمد. هر چند پیشنهاد داشتم که با جوانترها باید به شیوه خودشان رفتار کرد. نسل اینها خیلی فرق دارند. کمتر حرف گوش میدهند ولی خیلی حرفهای رفتار کردیم. نویسنده همانی را که نوشته بود،میخواست و من هم قبول کردم. مثلا شما یک متنی از یک نویسندهای که به او دسترسی ندارید بردارید،حق جرح و تعدیلش را هم ندارید.
راجع به مشکلات پیش روی اجرای یک نمایش در ملایر برایمان بگوید و صد البته راهکارتان برای حل این مشکلات ؟
مشکلات که بیشتر زیرساختی هستند. ملایر با این تعداد از اهالی تئاتری و معرفی این همه آدم نخبه به جامعه تئاتری کشور،هنوز پلاتو ندارد. البته در سالهای اخیر قول هایی دادهاند. به خاطر کرونا هم محدودیت هایی وجود داشت که خب برای کل کشور بود. کلاس هایی هم به همت ارشاد و تحصیل کردهها برگزار کردیم تا کمی به تعداد بازیگران و نویسندگان مان اضافه شود. نسل تازهای بیایند که باز هم کرونا این وسط وقفه انداخت. خدا کند هر چه زودتر تمام شود این وضعیت. ادارهی ارشاد ملایر از ریاست تا همهی کارمندان،در این مدت بسیار کمک کردند تا کار پخته شود. گفتم که مشکلات بیشتر سخت افزاری اند. ما آدم تحصیل کرده و نخبه در تئاتر کم نداریم. فضای بیشتری برای کار کردن نیاز است.
با توجه این که کارگردانی مشترک را در این کار تجربه کردید از محاسن و معایب این روش بگوید و این که چطور به یک دستی فکر و نظر رسیدید؟
این اولین بار نیست. چندین و چند تجربهی این شکلی داشتهام. گفتم که تقریبا ده سال است با این گروه از بچهها کار میکنم. حرفم را میخوانند البته به جز سعید! شوخی میکنم. بچههای خوبی هستند که من حکم نخ تسبیح شان را دارم. خودشان هم اصرار میکنند که من باشم. گاهی دلم میخواهد فقط تماشای شان کنم ولی به اجبار میآیند که فلانی کمک مان کن و یک دفعه چشمم را باز میکنم و میبینم وسط گود زورخانه ایستادهام. فکر میکنم هم سن و سال هستیم و پا به پایشان کار میکنم. میتوانید بپرسید. سعید سی سالی از من سی ساله پیرتر است! فضای خوب و صمیمی و دل چسبی است. البته بعضیها این فضا را بر نمیتابند و حسودی میکنند اما هر کاری کنند نمیتوانند صمیمیت ما را به هم بزنند. در کارگردانی حرف آخر را من میزنم. اگر به سعید باشد که هر روز یک تغییری میدهد و همه،مخصوصا بازیگران سرسام میگیرند. کنترل حمله ایدهها با من است! بالاخره باید یک چیزی تثبیت و اجرا شود. حالا طراحی باشد،میزانسن باشد....
انتخاب به عنوان برگزیده تئاتر استان و معرفی به دبیرخانه جشنواره چه اعتباری برای شما به ارمغان آورد و آیا مسئولیت شما را در قبال ارتقا تئاتر استانتان سنگین کرد یا خیر؟
چرا که نه. اصولا وقتی کسی به سمت تئاتر میآید،حتما به مرور زمان خواهد فهمید که مسوولیت بزرگی بر گردن اوست. مسوولیتی که اگر نتوان با صداقت از عهده آن برآمد خیلی زودتر از آن چیزی که فکرش را بکند،با شکست مواجه میشود. فرقی ندارد که یک نمایش به جشنوارهای برود یا نه؛ مهم این است که از لحظهی آغاز تا انجام،با حسن نیت و به قول شما مسوولیت پذیری،این پروسه را طی کنیم.
به طور کلی اهمیت راه یابی به جشنواره بین المللی فجر برای هنرمندان شهرستانی را چطور ارزیابی می کنید؟
جشنواره بین المللی فجر یک ویترین است و مکانی برای بهتر دیده شدن تلاشهای کوچک با امکانات محدود. تفاوت زیادی هست از شهرستانی مثل شهرستان ما که یک پلاتو برای اجرا یا تمرین تئاتر و به تازگی حتی یک نور استانداردندارد؛ با تعداد بی شمار سالنهای پایتخت و امکاناتی که در این جشنواره برای گروههای شرکت کننده تدارک دیده میشود. من تا همین جا هم معتقد که این بچهها کار بزرگی انجام دادهاند. امیدوارم به مرحلهی بعد هم برویم اما به قول ورزشکارها اگر نرویم هم چیزی از ارزشهای ما کم نمیشود. قبلا هم گفتم که هنر رقابتی خنده دار است. تئاتر،مسابقه که نیست. تئاتر یک مدرسه است. میدانید چند نفر از نوجوانها بعد از رسانهای شدن خبر موفقیت نمایش ما در جشنواره تئاتر استانی،تقاضای تشکیل کارگاه و مشارکت در تولید نمایش داشتهاند؟
به نظر من اجرای عمومی در پایتخت میتواند عیار واقعی یک نمایش را بسنجد. البته اجرایی که در قالب طرحهای حمایتی برای شهرستانیها باشد. یک گروه تئاتری با دست کم ده نفر عوامل برای اجرای عمومی در شهری دیگر به امکانات زیادی احتیاج دارد اما اگر این اتفاق بیفتد و حمایت انجام شود،بسیار دلگرم کننده و امید بخش است. البته باز هم باید از یک فیلتر رد شد و کارشناسانی بیایند و تعیین کنند که کدام کارها میتوانند چنین امتیازی را داشته باشند. چیزی مثل یک جایزهی ویژه برای تعداد محدودی از کارها و الا همه میدانیم که برای همهی نمایشهای برگزیدهی استانی،چنین چیزی عملی نیست