گفتوگو با کارگردان نمایش «اسب قاتلین»
سیدمحمدهادی هاشمزاده: یک کارگردان تصویرساز هستم
سیدمحمدهادی هاشمزاده بر این باور است که تئاتر امروز دنیا مینیمال و تصویرگرا و معناگرا شده است. او میگوید یک کارگردان تصویرساز است که از تمام آثار روز دنیا در کارم الگو میگیرد و سعی میکند خود را به زبان جهان نزدیک کند.
میترا رضایی: سید محمدهادی هاشمزاده متولد 1367 در شیراز از کودکی تعزیه کارکرده و بیست سال است تئاتر را جدی دنبال میکند و تجربه حضور در نمایشهای خیابانی و تخت حوضی و سیاهبازی داشته است. او که تئاتر را بهصورت عملی و کارگاهی آموخته، در محضر اساتید صاحبنام استان فارس آموزش دیده است و با نمایش «اسب قاتلین» بهعنوان برگزیده جشنواره مناطق از استان فارس در چهل و یکمین دوره جشنواره تئاتر بینالمللی فجر حضور دارد که روز جمعه هفتم بهمنماه ساعتهای 18 و 20:30 در تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت. به همین بهانه با او به گفتوگو نشستهایم که آن را در پی میخوانید.
شما امسال با نمایش «اسب قاتلین» در بخش جایزه بزرگ صحنهای با آثار دیگر رقابت کردید، چندمین بار است که در جشنواره بینالمللی فجر حضور دارید؟
من 9 سال در جشنوارههای استانی فارس شرکت کردم؛ در پنج دورهاش برگزیده و به جشنواره فجر معرفی شدم و امسال سومین دوره ای است که به جشنواره راهیافتهام. سالها پشت درِ جشنواره بودم و خیلی صبر کردم تا از این در رد شدم. سال 98 با نمایش «یک هفته راه رفتن در بهشت» نوشته رضا گشتاسب در جشنواره فجر شرکت کردم و پس از جشنواره به لطف رئیس وقت تئاتر شهر تهران، همان اثر را در سالن قشقایی برای یک ماه اجرا کردیم. پارسال با نمایش «استرالیا» نوشته پیام لاریان و امسال هم با نمایش «اسب قاتلین» نوشته رضا گشتاسب در جشنواره تئاتر فجر حضور دارم.
چرا این سالها پشت در ماندید؟
به دلیل اینکه جشنوارههای منطقهای تعطیل شده بود و متأسفانه سالهای اخیر داوریها بر اساس فیلم انجام میشد و اثر من درست دیده نمیشد. چون خیلی از حسها و تکنیکهای تئاتری را نمیتوان در فیلم منتقل کرد؛ بهخصوص در کارهای من که بر اساس نور و فرم است. هنر سه عنصر اصلی دارد که مهمترینش تأثیرگذاری روی مخاطب است و من بهوسیله فیلمِ اثرم نمیتوانستم روی داورها و مخاطبان تأثیر بگذارم. خیلی از تصویرها و شعبدههایم در فیلم دیده نمیشد.
«اسب قاتلین» چهارمین متنی است که از رضا گشتاسب کارگردانی میکنید؛ چه ویژگی در آثار این نویسنده جوان هست که شما را مجذوب میکند؟
نمایشنامههای رضا گشتاسب سوررئال است و در زبان نوشتاریاش فضایی آرکائیک دارد. غیرخطی بودن نوع ساختار نمایشنامهنویسی و تعلیقهایی که ایجاد میکند در کارگردانی به من کمک میکند؛ چون من یک کارگردان تصویرساز هستم و بیشتر مواقع فکر میکنم بیشترین تأثیری که روی مخاطب میگذارم با تصویرسازی است. نظر شخصی من این است تصویرهایی که در تئاتر خلق میشود از دیالوگها ماندگارتر و تأثیرگذارتر هستند. من به دلایل فکری و روحی به نمایشهای رئالیستی علاقهای ندارم و تئاتری که کارگردانی میکنم بر اساس قاعدهها و قراردادهای خودم با مخاطب شکل میگیرد.
یعنی میتوانیم بگوییم محمد هاشمزاده در طراحی فضا و تکنیک اجرایی، به روش منحصربهفرد خودش دست پیداکرده؟ اگر اینگونه است آثار شما چه شاخصههایی دارد؟
من هنوز در حال تجربه کردن و آموختن هستم اما شاید بتوان گفت به یک فرم نمایشی دست پیدا کردهام و بهنوعی آثارم امضا دارند. نمایشهای من خیلی متکی به طراحی نور است؛ نور میزانسن من است و نقش بازیگرم را دارد. من باور دارم تماشاگر وقتی وارد سالن تئاتر میشود قرار است با یک دنیای ناشناخته روبهرو شود که از اولش قرارداد است. تماشاگر میداند وارد سالن تئاتر شده و قرار است نمایش ببیند و حالا من باید چیزی ارائه بدهم که از تخیل مخاطبم بالاتر باشد. مخاطبی که شاید بهمراتب تخیل زیباتر و پرمعناتری نسبت به من دارد. بهوسیله طراحی نور، طراحی دکور و میزانسن و اتمسفرسازی که شکل میگیرد، تلاش میکنم او را با دنیایی از ناشناختهها روبهرو کنم و تا حدودی بالاتر از تخیل مخاطب گام بردارم به همین دلیل بیشتر آثارم فضای اکسپرسیونیستی دارد.
شما تنها از یک سبک خاص پیروی میکنید؟
نه، من هرگز نخواستم صرفاً از سبک خاصی پیروی کنم، بیشتر تلاش دارم از سبکها استفاده ابزاری کنم و الگو بگیرم. تئاتر یک کالای وارداتی است. ما از دیرباز؛ خرده نمایش و نمایش آیینی سنتی در کشورمان داشتهایم اما تئاتر به این صورت مدرن وارداتی است و هرچقدر هم تلاش کنیم ممکن است نتوانیم به برخی از مفهومها و سبکهای آن، دقیق و صحیح ادای دین کنیم. من تا جایی که بتوانم از سبکهای مختلف پیروی میکنم ولی خودم را محدود به یک سبک خاص نمیکنم. تئاتر امروز دنیا دارد مرزها را جابهجا میکند و مینیمال و تصویری شده است. اگر تئاتر را به سمتی ببریم که بدون اینکه دیالوگی گفته شود؛ با استفاده از تصویر و فضاسازی و نور و موسیقی که ابزارهای تئاتر هستند با مخاطب ارتباط برقرار کنیم میتوانیم به یکزبان بینالمللی دست پیدا کنیم. من از تمام آثار روز دنیا در کارم الگو میگیرم و سعی میکنم خودم را به زبان جهان که تصویرگرا و معناگراست نزدیک کنم.
برگردیم به نمایش «اسب قاتلین»، درونمایه و داستان این اثر چیست و در چه فضایی پیش میرود؟
«اسب قاتلین» برگرفته از نمایش مکبث است و همان جاهطلبی با مقداری تغییرات بر اساس خلاقیت و ذوق نویسنده اثر در این نمایش هم وجود دارد. نوکر و کلفت یک عمارت تصمیم میگیرند با کمک مباشر ارباب را بکشند و نوکر به اربابی برسد. درنهایت هم نوکر پس از رسیدن به جایگاه اربابی دچار جنون قدرت میشود و کسانی را که به او کمک کردهاند، میکشد. از ابتدا مشخص است که با یک فضای غیرمتعارف و یک دنیای ناشناخته مواجهایم. کل اثر در دنیای مردگان میگذرد و ما با ذهن نوکر که «کش» نام دارد روبهرو هستیم و تمام این مردهها در ذهن «کش» هستند. در فضای طراحی نور و لباس گریم کاملاً به این نکات توجه شده که ذهن آشفته نوکر را نشان بدهد. یک خواب آشفته و فضایی وهمانگیز که میتواند واقعیت داشته باشد و میتواند هم نداشته باشد. همهچیز میتواند ذهنی باشد؛ انگار تماشاگر دارد خواب میبیند و نمیدانیم ما در خواب تماشاگر هستیم یا تماشاگر در خواب ما.
کار گروهی همواره چالشهای خودش دارد ولی شما یک گروه پرتعداد هستید که سالها کنار هم ماندهاید و درعینحال بیشتر آثارتان هم پُرشخصیت است و جوانترها هم حضور دارند؛ دلیل این انتخاب شما چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
من عاشق کارهای سخت هستم. از نظر من کاری که آسان باشد لذت کمتری دارد. دوست دارم دنبال کارهای سخت بروم که بتوانم خودم و گروهم را به چالش بکشم.
درست است یکی از ویژگیهای بیشتر آثار من پُرپرسوناژ بودن آنهاست و حتی از گروه فرم و همآوایی هم استفاده میکنم که بهروز شده و با فضای نمایش امروز همسانسازی شده است و به اتمسفرسازی کار کمک میکند و ازآنجاییکه تئاتر برشی از یک جامعه است، فضایی که به وجود میآورد علاوه بر متفاوت و خلاقانه بودن باورپذیر و قابللمستر هم هست. دلیل دیگرش هم این است که تعداد بیشتری از جوانها فرصت آمدن روی صحنه تئاتر را داشته باشند و امکان زیست در یک گروه تئاتری را تجربه کنند. در کنار بازیگرانی که معمولاً در تمام آثارم همراه من هستند سعی میکنم به جوانترهایی را که کمتر عرصه به آنها داده شده اعتماد کنم تا خودشان را نشان بدهند. بهعنوانمثال دخترهای گروه فرم من بین 12 تا 20 سال سن دارند اما کاملاً در خدمت اثر هستند و خیلی خوب از پس اجرا برآمدند. از طرفی خیلی از افراد گروه ازجمله طراحانم از سالهای قبل با من همکاری میکنند. در گروه ما هر کسی کار خودش را به بهترین شکل انجام میدهد و بار از روی دوش من برداشته شده است. اگر ما یک گروه شلوغ هستیم و در عین حال همهچیز با نظم پیش میرود به این دلیل است که سالها کنار همدیگر کار و تجربه کردهایم و به یک زیست مشترک رسیدهایم.
جشنواره فجر را چگونه ارزیابی میکنید، فکر میکنید برگزاری چنین رویدادهایی چه تأثیری بر ارتقای سطح تئاتر کشور و توسعه آن دارد؟
میگویند اگر میخواهید تمدن و فرهنگ یک کشور را ببینید به سالنهای تئاترش توجه کنید. جشنواره فجر رویداد بسیار مهمی در تئاتر است. ما یک کشور پهناور هستیم با تعداد زیادی قومیت و فرهنگ و به چنین رویدادی بهعنوان ویترین تئاتر نیاز داریم. نهتنها با رویکرد رقابتی بلکه با رویکرد تعامل و گرد هم آمدن اهالی تئاتر. این رویداد بسیار تأثیرگذار است چراکه تئاتری کوچکی مثل محمد هاشمزاده اگر تلاشی کرده تا از نقطه الف به ب برسد و پیشرفت کند، دلیلش همین جشنوارهها بوده است. جشنواره ناخودآگاه یک کلاس آموزشی است. من هر بار میآیم؛ با فکرها، رویدادها و اندیشههای متفاوت و تازه هر اثر آشنا میشوم. آزمونوخطاهای کارگردانهای دیگر و تکنیکهای جدید را میبینم و بیشتر میآموزم، میروم اطلاعاتم را تکمیل میکنم. تحقیق میکنم و کتاب میخوانم تا خودم را بهروز کنم. جشنواره سکوی پرتاب و انرژی روبهجلو برای پیشرفت است.
تنها مشکل جشنواره این است که در اختتامیه همهچیز تمام میشود؛ درحالیکه در واقع باید شروع شود. تعداد زیادی اثر در جشنواره حاضر است که برای تولیدش زمان و انرژی و هزینه شده است و باید حمایت شوند. در اختتامیه با نظر هیئتداوران برخی آثار برگزیده میشوند و برخی نمیشوند؛ اما تئاتر تمام نمیشود. کاش برای کسانی که شرکت میکنند برنامهریزی شود که در استانهای دیگر نمایششان را اجرا کنند تا مخاطبان بیشتری آثار را ببینند و از گروهها حمایت شود. پیشنهاد میکنم مدیران فرهنگی همه استانها را دعوت کنیم بیایند در جشنواره تا آثار استانی را ببینند و انتخاب و حمایت کنند. اگر استانها با هم تعامل کنند و آثاری را تبادل کنند باعث پیشرفت، رونق و درآمدزایی و همچنین آشنایی با فرهنگها و رسوم و آیینهای شهرهای مختلف میشود؛ و این خروجی جشنواره فجر شاید مهمتر از جوایز و تندیسهایش باشد.
و حرف آخر؟
دو نکته را میخواهم بگویم؛ اول اینکه با تمام وجودم بهعنوان یک عضو کوچک خانواده تئاتر از اصحاب رسانه تشکر میکنم. با تمام احترامی که برای هنرمندان و پیشکسوتان قائل هستم باید بگویم اصحاب رسانه حق بزرگی بر گردن جشنواره فجر امسال دارند چون در شرایط موجود که برخی تلاش داشتند تئاتر و جشنوارهاش را کمرنگ کنند اصحاب رسانه با خبررسانی و پوشش کامل جشنوارهها بهویژه بخش مناطق که ورودی جشنواره فجر بود، نشان دادند که تئاتر زنده است و نفس میکشد.
و دوم اینکه در جشنواره منطقهای فارس، ما میزبان بودیم و یک نمایش از کرمان جنوب آمده بود که در شهرشان نهتنها یک سالن نمایش هم نداشتند بلکه حتی فضایی هم برای تمرین ندارند؛ من خیلی متأسف شدم و امیدوارم سال آینده در جشنواره تئاتر فجر خبر ساخت یک سالن خوب و مجهز برای هنرمندان کرمان جنوب رسانهای شود. من شاهد تلاشهای دکتر نظری و گروهش بودهام و باور دارم آمدهاند که کمک کنند؛ و امیدوارم زودتر بهجایی برسیم که هیچ شهرستانی بدون سالن تئاتر نباشد.