نقد و تحلیل نمایش «فنجان در طوفان چای» به نویسندگی و کارگردانی مرتضی مرتضویراد
آگاهی و درمان بیماریها
عرفان پهلوانی: بسیاری از اندیشمندان جامعهشناسی ایرانی بر این باور هستند که برای گشودن گرههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی خانوادگی روزگار اکنون ایران، میبایست نگاهی انتقادی و آسیبشناسانه به تاریخ معاصر این سرزمین اهورایی داشت. همچنین بیشتر آگاهان بر چندوچون ایران و ایرانیان، تاریخ معاصر را از ریختیابی انقلاب مشروطه تا امروز ما ارزیابی کردهاند و علت این ارزیابی ویژگیهای مشترک و شاید از این اشتراک مهمتر، واکنشها و رفتارهای تکرارشده ایرانیان از مشروطه تا امروز است. بر این مایه، شاید بتوان گفت که بر هر ایرانی فرهیخته واجب و برای او ضروری است که مطالعه ژرف و انتقادی پیرامون تاریخ معاصر سرزمین آریاییان داشته باشد. روشن است که نظرات کلی، سطحی و کلیشهای و واکنشهای شعاری نهتنها کارگشا نخواهند بود، بلکه ممکن است به بیراهه و ویرانکده منتهی شوند.
نمایش «فنجان در طوفان چای»، از کمشمار نمونههای هنر نمایش است که تلاش کرده است به دور از ستایشهای بیمورد و افراطی یا فحاشیهای دور از خرد و هوش نسبت به گذشته معاصر باشد. این نمایش میکوشد واکنشی هنرمندانه، تحلیلی، جزئینگرانه و ژرفاندیشانه نسبت به امروز و دیروز همعصر داشته باشد. واکنشی آمیخته از استنادهای تاریخی و نیز تخیل هنرمندانه؛ نمایشی بهرهمند از دغدغهمندی مسئولانه نسبت به ایران و برخوردار از زیباییشناسی فرهنگ و هنر ایرانی و بهویژه نمایشهای ایرانی که از مؤلفهها و مصداقهای آن میتوان به سکوی نمایش ایرانی، میزانسنهای چهار سو، حضور کاراکتر سیاه، روایتگری نمایشگرانه؛ ترانهها، دستافشانی و پایکوبیهای شادانه و... اشاره کرد که رمز و راز هر کدام از این مؤلفهها و مصداقها را میتوان از دیدگاه نشانهشناسی کاوید و بررسی کرد.
در برخی منابع آمده است شماری از اهل عرفان بر این باورند که حقیقت یک جام آینه بود که در روز ازل افتاد و شکست؛ هر تکه از آن در برِ یکی از انسانها قرار گرفت و ناخوش آنکه شماری از آدمها دچار این توهم میشوند که کلیت حقیقت، آن ذرهای است که در دست آنها قرار دارد؛ اما حقیقت اصلی دگرباره در روز موعود ریخت خواهد یافت؛ در آن هنگامه که تکههای آن جام آینه آسمانی دوباره به هم بپیوندند.
توهم یادشده، مخاطره جزماندیشی را در پی خواهد داشت و یکی از زیباترین و هوشمندانهترین فرآیندهایی که میتواند ما را از باتلاق جزماندیشی برهاند، گسترش و افزایش گفتمان انتقادی و نهادینه شدن اندیشه نقد و گفتوگو است. نمایش «فنجان در طوفان چای»، گفتوگویی دراماتیک و انتقادی است پیرامون دردهایی که به گفته خود نمایش بیماریهایی هستند که (هزارساله برای آنها درمانی پیدا نشده است). آری، شاید باید برای تحلیل عمیقتر چالشهای معاصر و امروز، سدههای گذشته و روزگار پیشتر را با نگاهی دوباره و چندباره، ژرفتر و هوشمندانهتر بررسی کرد. تعارفها را کنار بگذاریم، از ممیزی نابخردانه و هراسآلود دیگران دست بکشیم، خودسانسوریها را ناکارآمد بدانیم و باور کنیم که پذیرفتن درد، نخستین گام درمان است. باید از منفعتطلبی شخصی دست کشید، مصلحتاندیشانه صلاح مملکت را دریافت و با واقعیتها روبهرو شد، اگر میخواهیم پاسخی درخور برای تاریخ پس از خود به یادگار بگذاریم و خویشکاری مسئولانه خود را شرافتمندانه به انجام رسانیم. بهرهمند از این نگاه است که کاراکتر دکتر نمایش فنجان در طوفان چای، در پایان، بارها فریاد برمیآورد: ما بیماریم، بیماریمون درمان نداره، چون آگاه نیستیم...
چه خوش که نمایش «فنجان در طوفان چای»، تلاش میکند از پروپاگاندا و شعارزدگی دوری کند؛ برخوردار از این مرام است که این نمایش میتواند از سطح گذر کند و دارای لایههای ژرفساختی شود. لحظههای کمیک این نمایش، بهویژه با حضور کاراکتر یاقوت و بازی خوشانرژی و تماشایی مرتضی ایجادی ستایشبرانگیز هستند. بهراستی تلاش هنرمندانه یکایک بازیگران این نمایش، ویژهتر محمدامین امامی در نقش لستر و محمدصادق مقدسیان در نقش دکتر، ستودنی است. همه آنها کوشیدهاند افزون بر دریافت و درک درست و عمیق از کاراکتر، ارائهای بهاندازه، زیبا، گیرا و تأثیرگذار داشته باشند.
هگل در جایی نوشته است: «تاریخ همواره دو بار تکرار میشود.» اندیشمندی دیگر که روزگاری دانشجوی هگل بوده، بر این گفته افزوده است: «بار نخست به ریختار تراژدی و بار دوم به ریختار کمدی»! بیگمان دوستداران راستین ایران و ایرانیان میبایست با پویشهای فرهنگی درخور، مانند آفرینش نمایش «فنجان در طوفان چای»، از تکرارهای چندینباره اشتباههای تاریخ معاصر و پیش از آن جلوگیری کنند. دیالوگهای نمایش «فنجان در طوفان چای» درخور درنگ و اندیشه هستند؛ از این روی که دراماتیک هستند. گفتوگوهای این نمایش افزون بر ایجاد درگیری، دارای ویژگی پیشبرندگی هستند و پرداخت خوبی را از کاراکترهای «فنجان در طوفان چای» ارائه میدهند. آکسسوار و ابزار بهکاررفته در طراحی صحنه نمایش «فنجان در طوفان چای»، با ظرافت اندیشه طراحی شدهاند و برترین آنها بشکههای نفت هستند. نفت، این حامل انرژی جاودانه که تاریخ ایران و جهان را به پیش و پس از اکتشاف و استخراج خود تقسیم میکند. تلاش برای روزآمد کردن شیوهها و شگردهای نمایشهای سنتی ایران، دیگر ویژگی ستایشبرانگیز «فنجان در طوفان چای» است.