در حال بارگذاری ...
...

نقد نمایش "شیزوفرنی"

ترس، همزاد انسان جنگ زده

نقد نمایش "شیزوفرنی"

ترس، همزاد انسان جنگ زده

توضیح:این نقد،محصول اعضای کانون ملی منتقدان ایران است و جشنواره تنها امکان انتشار آن را در پایگاه رسمی اطلاع رسانی خودفراهم کرده است و بازتاب دهنده دیدگاه سازمان جشنواره درباره آثار حاضر در جشنواره نیست.

(بخش تئاتر ملل و مسابقه بین الملل/عراق)
(امتیاز منتقد به نمایش ***)
نویسنده و کارگردان : حسین یاسرالعبادی
حمید کاکاسلطانی (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)

نمایش "سکیزوفرنیک" (شیزوفرنی) برگرفته از نوعی بیماری روانپریشی است که نویسنده عراقی "حسین یاسرالعبادی" آن را درونمایه درام بدون کلام خود کارگردانی کرده است. موضوع نمایش در سی و پنج دقیقه و به صورت موجز روایت می شود. حوادث در یک دکور ساده و محصور پلاستیکی تو در تو که علاوه بر شکل زیبا و کاربردی، تاثیر روانی خاصی بر مخاطب می گذارد روی می دهند.
 نمایش یاسر العبادی از یک ساختار منظم خطی و علی و معلولی برخوردار نیست و مفاهیم ذهنی از ناخودآگاه نویسنده به صورت تابلوهای منفصل از زاویه ذهن قهرمان، همچون رنگ ها و خطوط هندسی سرد بر موم نقاشی بر صحنه نمایش تجلی می یابند. لذا تمام قصه نه در صحنه نمایش، بلکه بخشی از آن در ذهن مخاطب شکل می گیرد. قهرمان در حد فاصل بین رویا و واقعیت قرار دارد و جنگ، کشتار و آوارگی کابوس های ناتمام و همیشگی قهرمان نمایش هستند. قهرمان "سکیزوفرنیک" لحظه ای آرام و قرار ندارد. قهرمان انسان جنگ زده ای است که سیاست های متناقض، تبلیغات رسانه های متنوع و ناامیدی از فردایی مبهم از او شخصیتی چندگانه و غیرمنسجم ساخته است. 
کارگردان سعی کرده است این یأس و سرگردانی را در غالب نورپردازی تیز و تند، طراحی صحنه کابوس گونه و افکتهای دلهره آور به همراه موسیقی تنش زا به به اجرا بگذارد. انسان محصول جنگ، انسان بی ثبات و ناخوشایندی است که ترس همزاد اوست. کارگردان عراقی این نمایش، که خود سالها طعم تلخ جنگ را چشیده است با بکارگیری نشانه هایی همچون خاک، پوتین نظامی و به ویژه تأکید تعمدی بر خون، نفرت خود را از جنگ در نمایش اش نشان داده است. 
نمایش با تصاویری غلو آمیز، اشمئزاز از جنگ را فریاد می زند. اجرا از تابلوهایی تشکیل شده است که تنها با یک نخ ظریف به هم پیوند خورده اند. درواقع می توان گفت که نمایش اپیزودیک با گروه چهار نفره فرم (که مکمل روایتی آن است) بیانگر وهمیات قهرمان نمایش است. صحنه های خشن بازی با گردو غبار و وجود خون در کنار سازه های موسیقی به شکل ایمایی، تضادی است که سبب می شود مخاطب علاوه بر ارتباط حسی با دنیای اثر، اندکی هم در مورد مفاهیم آن تعمق نماید. 
نویسنده و کارگردان "سکیزوفرنیک" قصد واقعی نمایی یک رویداد اجتماعی را ندارد، بلکه تصاویر از ذهنیات آشفته و هم گونه قهرمان نمایش اش نشأت گرفته است. بازیگری غیرواقع گرای نمایش مبتنی بر ساختار نمایش است و به خوبی توانسته مفهوم نمایش را منتقل کند.
در پایان می توان گفت که نمایش "سکیزوفرنک" تجربه ای ملموس و محسوس و اثرگذار است که کارگردانی و نویسندگی و بازیگری آن را "حسن یاسرالعبادی" آگاهانه به روی صحنه آورده است. او توانسته احساس خود را از جنگ و کشتار به صورت حسی نفرت انگیز به مخاطب ارائه نماید و قصد هیچگونه قصه گویی رئالیستی را نداشته است. به نظر می رسد که به دلیل بهره گیری از نمادهای دور از ذهن و ناآشنایی چون ژست های بازیگر و یا با استفاده از اشیاء و دکور غیرمتعارف و خصوصا افکت ها، نمایش مخاطبانش را از یک طبقه فرهنگی و اجتماعی خاص برای ایجاد ارتباط انتخاب می کند. این ویژگی از انتخاب فرم اجرا باعث شده تا  "سکیزوفرنیک" از نوع نمایشهای عامه پسند جدا شود. اما اجرای جشنواره ای نمایش در تالار هنر و حضور پنجاه درصدی کودکان و نوجوانان مدعو در سالن نمایش این پرسش را در ذهن ایجاد می کند که این نمایش چگونه توانسته است با مخاطب کودک ارتباط برقرار کند؟ آیا اثر توانسته است بر این گروه از مخاطبان هم تاثیر بگذارد؟ 
در هر حال شکل گیری تصاویر بسیار ناب همچون صحنه پایانی ظهور گل از درون پوتین نظامی و"خون" صحنه های بسیار تاثیرگذاری را خلق کرده است و نشان از ذهن خلاق و هنرمند گروه نمایش دارد.
در پایان می توان گفت یاسرالعبادی که کارگردان و نویسنده نمایش است و خودش نیز در اجرایش بازی می کند، به دلیل مشغله زیاد نتوانسته از گروه فرم استفاده نمایشی و تصویری بهتر و بیشتری در چارچوب نمایش داشته باشد.