نقد نمایش بازی سایه
از سایه ها نترس!

توضیح:این نقد،محصول اعضای کانون ملی منتقدان ایران است و جشنواره تنها امکان انتشار آن را در پایگاه رسمی اطلاع رسانی خودفراهم کرده است و بازتاب دهنده دیدگاه سازمان جشنواره درباره آثار حاضر در جشنواره نیست.
محمد حسین ناصربخت (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)
(امتیاز منتقد به نمایش ***)
"مردم برای دیدن به تئاتر می روند نه شنیدن!" (آدولف آپیا)
"حتی اگر دنیا را سایه بپوشاند حتما پیدایت می کنم!"(از متن نمایش)
بیماری "سایه پوشی" ژاپن (بخوانید جهان) را تهدید می کند. جوانی عاشق که به تازگی معشوقش را به دلیل گم شدن در جهان سایه ها از دست داده است به عنوان پیکی برای توزیع بسته های کارخانه داروسازی "هیکاری"، که در مورد همین بیماری و راه های درمان آن فعالیت می کند، به کارگرفته می شود. او درحین مسافرت هایش به مناطق مختلف پایتخت، جوانی مسموم به سایه پوشی را، که به گروه مبارزان با سایه ها تعلق دارد، نجات می دهد. سپس توسط اعضای همین گروه، که به او مشکوک شده اند، دستگیر می شود و درمی یابد که بسته های توزیع شده توسط او موجب شیوع سایه پوشی در مناطق مختلف پایتخت هستند. او درحالی که درخطر مرگ قرار دارد با میانجیگری جوان نجات یافته آزاد می شود و با رها کردن تردیدها به جستجوی نامزدش می پردازد. از سوی دیگر جوان نجات یافته به مرکز امپراطوری سایه ها راه می یابد. مرکزی که اکنون غریبه داوطلب آزمایشگاهی و تنهای داروسازی هیکاری، که بخشی از نمایش به روایت چگونگی ورود او به این امپراطوری و صعود او درهرم قدرت اختصاص دارد، آن را اداره می کند. مبارز جوان غریبه را می کشد. درحالی که جوان عاشق نیز معشوقش را در جهان سایه ها بازمی یابد، سایه هایی که به تدریج شکل انسانی خود را باز می جویند و سرانجام مبارزان با نیروی عشق بر جهان تاریکی پیروز می شوند.
نمایشگران گروه نسبتا جوان نمایش "بازی سایه" به کارگردانی "تاتسویا هاسگاوا" از ژاپن با ترکیبی از رقص مدرن، موسیقی، نورپردازی های چشمگیر و بازی با سایه ها درکنار بهره بردن از متنی با ساختاری پازل مانند، که چند پاره روایت را به شکلی قطعه قطعه شده و به طور متقاطع عرضه می دارد، به نبرد نور و تاریکی می پردازد و بدین ترتیب به معاصرسازی اسطوره ای کهن درجهان امروز دست می زنند.
این اثر که می توان آن را نمایشی پست دراماتیک دانست، با بهره بردن از ترکیب عناصری دیداری- شنیداری چون رقص، موسیقی، بازی با نور و سایه و استفاده مینیمالیستی از ابزارهای صحنه ای در راهی قدم می نهد که پیش از این بزرگانی چون "آنا هلپرین" و "پینا بائوش" در زمینه رقص مدرن و "تئاتر اودین"، "رابرت ویلسن"، "ریچارد شکنر" و... در هنر اجرا، در سطحی گسترده تر و با کیفیتی بهتر تجربه نموده اند. تجربیاتی که در ادامه تلاش های هنرمندان آوانگارد دیگری در این سرزمین کهن شرقی چون نمایشگر فقید "شوجی ترایاما" که پیش از این درکشور ما نیز اجراهایی داشت، بر صحنه می رود. البته با این تفاوت که ایشان درآثارشان ضمن توجه به جنبش های هنری نو عنایت بیشتری به سنت های نمایشی و اجرایی ژاپنی داشتند. هر چند که این گروه نیز با جدا کردن بخشی از روایت توسط نمایش متن نوشتاری (text) بر پرده و گفتار متن (narration) به سنت نمایش های "نو" و "نینجیو جوروری" (بونراکو) ژاپنی و"کاتاکالی" هندی نزدیک می شود، که در آن ها بازیگر- رقصنده یا عروسک، با حرکات فرا روزمره و اغلب موزون خود تصویرگر حکایتی ست که راوی به کلام اغلب آوازین می گوید.
البته استفاده از بدن بازیگر برای خلق تصاویر بدیع صحنه ای سابقه ای بس دیرینه تر از اتفاقاتی دارد که به ویژه پس از دهه شصت در غرب رایج شد و تاکنون نیز در قالب هنر اجرا ادامه یافته است. چنانکه هنرمندی چون "رابرت ویلسن" نیز خود وامدار فردی چون "آدولف آپیا" ست که معتقد بود:"ضربآهنگ موجود در هر متن نمایشی کلیدی است که همه اطوار و حرکات بازیگر را بر صحنه تعیین می کند." لذا آموختن کامل این ضربآهنگ می تواند همه عناصر مکانی و زمانی صحنه را در یک کل هماهنگ ودلپذیر به وحدت برساند." (براکت،1376: 52) و این نظرات را با توجه به پیشنهاد "اوریتمیک"(eurythemic ) "امیل ژاک دالکروز" (1960-1865 )، که در آن بازیگران اندام خود را با ضربآهنگ موسیقی به جنبش درمی آورند بی آنکه تلقی رایج از رقص را به تماشا گذارند، عرضه می نمود.
نمایش پست دراماتیک، درآثار بزرگانش، با توجه به سطوح فراگویی، موسیقایی، فضایی و تئاتری وگریز از دلالت متن و انسجام ادبی آن، می کوشد تا به بازگویی رنج های انسان اسیر در جهان سرمایه سالار وگرفتار درتارهای شبکه رسانه ای اش بپردازد و با ارجاع به آیین های کهن راهی به رهایی بجوید، تلاشی که در مضمون و شکل نمایش "بازی سایه" نیز به روشنی مشاهده می شود و هر چند که این کوشش در مقایسه با تجربیات بزرگان هنر اجرا و رقص مدرن چشمگیر نیست، اما با توجه به جوانی نمایشگران این گروه که در هماهنگی حرکات موزون باموسیقی، به تماشا گذاردن انعطاف و مهارت های بدنی و استفاده از بازی نور و سایه به توفیقی قابل قبول دست می یابند، چندان بیراه نیز به نظر نمی رسد، می توان به ایشان دست مریزاد گفت و البته این اتفاقی است که درسال های اخیر درآثار برخی از هنرمندان نسل نو تئاتری ما چون "رضا ثروتی"، "محمد مساوات"، "شهاب آگاهی"، "یاسر خاسب"، "ایمان افشاریان" و... نیز بارها رخ داده است و خوشبختانه می توان گفت که باتوجه به تکیه این آثار وطنی بر متونی به مراتب دراماتیک تر و دراماتورژی مناسب این آثار ثمره اجراهایشان نیز به مراتب چشمگیرتر از گروه ژاپنی بوده است.
و سرانجام،
"... پیدایت کردم." (از متن نمایش)