در حال بارگذاری ...
...

نقد نمایش خانم

یک بازخوانی محتاطانه

نقد نمایش خانم

یک بازخوانی محتاطانه

توضیح:این نقد،محصول اعضای کانون ملی منتقدان ایران است و جشنواره تنها امکان انتشار آن را در پایگاه رسمی اطلاع رسانی خودفراهم کرده است و بازتاب دهنده دیدگاه سازمان جشنواره درباره آثار حاضر در جشنواره نیست.

فرشته حبیبی (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران(

 امتیاز منتقد به نمایش **

 

یکم: "خانم" روایت خوش سر و شکل و موفقی از نمایشنامه معروف "کلفت ها" اثر ژان ژنه است. روایتی مبتنی بر بازی در بازی های متعدد که زمان در آن اصالت ندارد. بازی ها پس و پیش می شوند و در یک کلیت، کاراکترها را به مخاطب معرفی می کنند. همه چیز از خلال این بازی در بازی ها ارائه می شود. بازی هایی که در هیچ یک از آنها حقیقتی وجود ندارد و هربار با داستان تازه، داستان قبلی نقض می شود. از این رو اجرای این نمایش که در ذات خود روی مرزی از ابهام و تخیل و فریب و حتی بازی با باورهای مخاطب راه می رود، اجرایی سهل و ممتنع است.

چنانکه از نام نمایش بر می آید، قرارست با روایت دوباره ای از "کلفت ها "رو به رو شویم که این بار بجای کلفت ها، خانم، یعنی محرک اصلی قصه بر صدر نشسته و انتظار رویکردی دیگرگونه به نمایشنامه اصلی را پدید آورده است. اما رویکرد تازه ای در بین نیست و خانم به مثابه شبحی غایب در لایه های زیرین نمایش، قصه را پیش می برد. آنچه در این اجرا با روایت اصلی متفاوت به نظر می رسد، انتخاب فضایی وهم آلود و چند معنایی است. آنجا که بازی در بازی ها گاه از لایه رویی خود خارج می شوند و ذهن مخاطب را به کشف یا حداقل شک معطوف می کنند.

"الی" و "سولی" دو خدمتکار خانگی مشغول رفت و روب خانه‌ خانم هستند و در همان حال لباس‌های خانم را به نوبت امتحان می‌کنند و در نقش خانم فرو می‌روند. آنها از این رفتارهای سرخوش و بازیگوشانه آرام آرام به خشونتی پنهان میل می کنند و آرزوی خود برای قتل خانم و گرایش شان به جنایت را افشا می کنند. اما این همه ماجرا نیست و مخاطب در فرازهایی از نمایش به ابهام و سردرگمی می رسد. اینجا کجاست؟ آیا این خدمتکارها در حال سروسامان دادن به آشفتگی حاصل از یک جنایت نیستند؟ آیا آنها دو روان پریش نیستند که پس از قتل خانم همه چیز را شسته و روفته اند و خیلی کودک وار دارند بازی های هر شبشان را تکرار می کنند تا شاید تسکینی برای جنایتشان بجویند؟ یا هنوز دو خدمتکار حقیر ترسو هستند که تا اربابشان از خانه بیرون می رود نقشه قتل او را می کشند و تا بر می گردد همان کلفت های مطیع خانگی می شوند؟

ایجاد این ابهام وقتی برای مخاطب جذاب‌تر می‌شود که شمه‌ای از نمایشنامه اصلی را به یاد بیاورد. ژنه این نمایش را بر اساس جنایتی موحش نوشته بود. دو خدمتکار ارباب و دختر اربابشان را  به طرز فجیعی می کشند و سپس خیلی خونسرد همه جا را تمیز می کنند و روی تخت به خواب می روند. بنظر می رسد نویسنده /کارگردان، گوشه چشمی به این قصه نیز داشته و شاید سعی داشته با درهم آمیختن این قصه با نمایشنامه "کلفت ها "روایتش را تازه کند.

دوم: "کلفت ها" نمایشی مبتنی بر بازی در بازی است. این رویه که مخاطب هم خیلی زود با آن همراه می شود، فرصت های متنوعی به کاراکتر می دهد تا علاوه بر حفظ مشخصات فیزیکی نقش پایه، هر بار شمایلی تازه را بازسازی و خلق کند و در هزار تویی پیچیده، بستر انتقام جویی و تخلیه روانی خود یا لذت چشیدن تجربه ای تازه را برای خود فراهم کند. "کلر" و "سولانژ" (در اینجا الی و سولی) در نبود خانم لباس‌های او را می پوشند و رویای خانم بودن را با نفرت و کینه به صورت هم تف می کنند. آنها با یادآوری لطافت پوست و خوشگذرانی و رفاه خانم چشم‌هایشان برق می زند و بی اختیار خود را جای او تصور می کنند. از سوی دیگر با مقایسه میان خودشان و او، نفرتی آغشته به خون و جنایت را مزمزه می کنند.

کارگردان در طراحی نمایش تمایل به ساختن تابلوهای تصویری و در هدایت بازیگران نظر به نوعی بازی فیگوراتیو داشته است. تمرکز بازیگران بر میمیک و بازی های اغراق آمیز و توجه ویژه به استفاده از بدن و در نهایت ساختن قاب‌هایی که دو جسم زنانه را در خطوطی عمودی و افقی در امتداد هم تصویر می کنند، مدل اصلی طراحی نمایش است.

این مدل ضمن اینکه با ساختمان نمایش که براساس بازی در بازی چیده شده، همخوانی دارد، قدرت و انرژی لازم برای انتقال نفرت، خشم و کینه دو خدمتکار را نیز در خود دارد. اما اجرا را به شکلی، در قالبی کلاسیک جای می دهد و مخاطب حرفه ای را راضی نمی کند.

سوم: نمایش "خانم" امتیازات زیادی دارد. ولی مقهور یا متاثر از اجرای نمایش "کلفت ها" به کارگردانی "علی رفیعی" در سال‌های دهه 80 است. گرچه در آن نمایش داعیه بازخوانی مطرح نبود و تنها یک اجرای آبرومند از متن "کلفت ها "بود که اجرا شد و گرچه ممکن است هیچ تعمدی هم در شباهت این دو نمایش در بین نباشد. اما تصاویر نمایش "خانم" یادآور آن نمایش هستند. بازی ها و طراحی لباس برگرفته یا شبیه به آن  نمایش به نظر می رسند و اگر صحنه نمایش هم مانند آن نمایش به سیاهی می زد و تاریک بود، دیگر این شباهت تکمیل می شد.

صحنه نمایش "امیرحسین طاهری" سفید است و استفاده های خوبی از سفیدی صحنه در تصویر سازی لکه های خون شده و خود می تواند در برگیرنده کنایه های ضمنی به موضوع جنایت و چکیدن خون و لکه هایی که پاک نمی شوند، باشد. ولی چنینن نمایشی با توجه به زیرلایه های متن،  نیاز به تاریکی بیشتری دارد و اینهمه  نور و سفیدی توی ذوق میزند.

چهارم: "ژان ژنه" نمایشنامه نویسی معترض بود. قلم زدن او در عالم  نمایش تلفیقی از نگاه او به جامعه اش و نقدهایی که به بستر جامعه بورژوای هم عصر خود وارد کرده در معیت سبک و منش بخصوصی در تئاتر بود. نمایشنامه هایش نشان از دغدغه مندی و ذهن تحلیل گرش دارند. ذهنی که از جامعه طبقاتی قرن بیستم فرانسه و بورژوازی رایج گله مند بود. آنچه در این نمایش به ویژه به طرح آن نشسته است، نه یک جنایت خوفناک بشری، بلکه تحلیل تقابل توده مطرود با اقلیت مرفه است. "کلفت ها" قبل از هر چیز در پی تصویر کردن  قدرت خاموش طبقه ای است که خشم های فروخورده شان سرانجام سیلی سهمگینی شده و همه چیز را با  خود می برد. ژنه همچنین توانسته است این طرد شدگی را به مضمونی کلی تر و فلسفی تر تبدیل کند و از ورای آن به استیصال دردناک و ترحم آمیز طبقه فرودست نقبی بزند. منظور نگارنده از بیان این مقدمه این بود که این نمایش در بطن خود نگاهی سیاسی به جامعه قرن بیستم و ارزش‌های حاکم بر آن دارد. بنابرین در انتخاب این نمایشنامه و به صحنه آوردن آن نمی توان از اینها صرفنظر کرد. حالا پرسش اینجاست که چرا کارگردان نخواسته است در بازنویسی خود از این نمایش و لحاظ کردن تغییراتی در آن کمی هم به بومی کردن بیاندیشد و اصولا بازنویسی این اثر چرا به تغییرات غیرلازمی همچون تغییر اسامی دو کلفت (بی آنکه اسم های جدیدشان معنای تازه ای به نمایش بدهد) منجر شده است. در حالی که هر نشانه و اشاره کوچکی به جامعه امروز ما در شرایطی که اختلاف طبقاتی بیداد می کند و بانی جنایات بسیاری است، می توانست عمق و نفس تازه ای به نمایش بدهد. اما گویا در این بازنویسی سعی شده نمایش از آن که بوده هم بی مکان تر و بی جغرافیاتر شود و حتی زمان آن نیز قابل شناسایی نباشد و فرضا از دویست سال پیش تا دویست سال بعد را در بر بگیرد. "کلفت ها" کاملا پتانسیل یک بازنویسی امروزی مطابق مختصات جامعه ما را دارد و طبعا "خانم" برآمده از شناخت و سلیقه و ادراک و تجربه نویسنده/کارگردان است که با کمی احتیاط و عافیت طلبی روی صحنه آمده است. نکته ما را هم  بگذارید پای پیشنهاد!