فراموشی «تئاتر سیاسی»
بولتن شماره 8

عباس اقسامی: تاریخ انقلاب اسلامی و مقطع تاریخی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا بهمن ۱۳۵۷ یکی از پر فراز و نشیبترین دورههای تاریخی است و ما با رخدادهای بیشماری در این مقطع مواجه میشویم که هر کدام واجد پتانسیل بالای نمایشی است.
اما متاسفانه در حوزۀ هنرهای نمایشی کمتر به آن پرداخته شده است. درامنویسان جهان در بسیاری از آثار خود به اکثر انقلابها در کشورهای مختلف پرداخته و از جهات مختلف به بررسی و تحلیل این انقلابها پرداختهاند. اما؛ در ایران به این رویداد عظیم تاریخی توجه کافی نشده و مادر نمایش «1357» این مقطع حساس و پر حادثه را به زبان نمایش تبدیل کرده و سعی کردیم نموداری تاریخی را رسم کنیم که شروع آن کودتای 28 مرداد و پایان آن بهمن 57 میباشد. البته در اینجا قصد معرفی نمایش «1357» را ندارم و این نمایش تنها بهانهای است برای بیان پارهای موارد که مهم بوده و با اجرای این اثر به طور مستقیم با آنها مواجه شدم. در طول تهیه و تولید و اجرای این اثر چندین سوال برایم ایجاد شد که لازم است به بیان آنها بپردازم. اول اینکه چرا ما تئاتر سیاسی نداریم؟ «تئاتر سیاسی» یکی از مهمترین گونههای تئاتری است که با ذات و ماهیت تئاتر پیوندی بسیار نزدیک دارد اما متاسفانه تئاتر ما فاقد این گونه میباشد و در دهههای اخیر تئاتر ایران، بسیار معدودند آثاری که بتوان از آنها به عنوان تئاتر سیاسی نام برد. دوم اینکه چرا «تئاتر مستند» در ایران بسیار ناشناخته مانده و کمتر هنرمندی به آن پرداخته و ما حتی در حیطه نظری هم در این خصوص با فقر شدید علمی روبهرو هستیم به طوری که تعداد مقالات تالیفی در این باب از تعداد انگشتان یک دست کمتر است و سوم اینکه باز علت ناشناخته ماندن تئاتر محیطی در ایران چیست و عدم تعرییف صحیح از تئاتر خیابانی و نامشخص بودن حد و مرز آن را در کجا باید جستوجو کرد؟ امیدوارم زمینۀ مناسب فراهم شود تا تمامی انواع و اقسام تئاترها و سبکها و شیوههای متفاوت اجرایی در مراکز آکادمیک و دانشگاهی تدریس شود تا بتوانیم همگام با تئاتر دنیا پیش رویم و ذهنیتمان از تئاتر، محدود به دهه 50 و 60 میلادی نشود و امید که حوزۀ پژوهشی و نظری رشد و ارتقا یابد تا پشتوانه محکم و مناسب برای حوزه عملی محسوب شود تا بتوانیم با شناخت کامل از شکلها و شیوههای مختلف تئاتری بهرۀ کافی را برده و با تمیز انواع تئاتر و ارائه تعریف دقیق برای آنها از سردرگمی رها شده و دارای قوه تشخیص شویم تا بتوانیم آثار را مورد قضاوت صحیح قرار داده و تعریفی مناسب از آنها ارایه دهیم در غیر اینصورت تمامی شناخت ما از نمایش محدود به دو کلمه میشود: نمایش صحنهای و خیابانی و دیگر هیچ.