چیستا یثربی:تئاتر هر جا باشد، فرهنگ را همراه خود میآورد/گفتوگو با چیستا یثربی، کارگردان نمایش «به خاطر من»

چیستا یثربی در نمایش «به خاطر من» که در بخش تازههای جشنواره فجر حضور دارد، از آدمهایی میگوید که بدون تئاتر زنده نیستند.
مهرانگیز قهرمانی: چیستا یثربی از جمله هنرمندانی است که با ورودش از سنین جوانی به دنیای هنر، به واسطه خلق آثار متفاوت، تبدیل به نامی آشنا در حیطه نویسندگی و کارگردانی شد.او از جمله کارگردانانی است که در بخش تازههای تئاتر سیوسومین دوره جشنواره تئاتر فجر با نمایش «به خاطر من» حضور خواهد داشت. به این بهانه گفتوگویی با او داشتهایم که میخوانید.
نمایش «به خاطر من» چگونه و بر چه اساسی شکل گرفته است؟
این اثر درباره هویت از دست رفته انسانها و تلاش هر فرد برای به دست آوردن هویت شخصی خود از طریق یک زندگی پویا و خلاق است؛ چراکه خلاقیت هر فرد در زندگی، او را به هویت واقعیاش میرساند. باید بگویم خلاقیت تنها به منظور نوآوری و انجام کارهای خلاقانه در رشتههای هنری نیست، بلکه تفکر خلاق و متفاوت است که در روانشناسی به آن واگرا میگوئیم، یعنی به دنبال راه حلهایی باشیم که با بقیه تفاوت داشته باشد.
همچنین این نمایش درباره عشقها، آرزوها و حسرتهای مشترک میان آدم هاست. همانند عشق میان مادر و فرزند، همسر، فرزند و پدر و بخصوص درباره عشق فرزند به مادر. عشقهایی که کمتر درباره آن صحبت شده است. از سوی دیگر شامل آرزوها و حسرتها است. مسائلی مشترک که همه بر اساس آن، تلاش میکنند در یاد هم بمانند و خاطرات خوب با یکدیگر بسازند. «به خاطر من» نمایش روانشناسی اجتماعی است که در سبک رئال جادویی اجرا میشود.
شخصیتهای که شما به عنوان نویسنده و کارگردان خلق میکنید چند وجهیاند. در این اثر نیز ما با چنین کاراکترهایی روبه رو خواهیم بود؟
روانشناسی به من کمک کرده است تا بتوانم به لایههای مختلف شخصیت هام نزدیک شوم. البته این نگاه تنها به خاطر تحصیلاتم در رشته روانشناسی نیست. نسبت به شخصیت آدمها کنجکاوم. اگر به عنوان یک قصه نویس هم بخواهم بنویسم، قصهای شخصیت پردازانه خواهم نوشت. آدمها چند بعدیاند و من دوست دارم از ابعاد مختلف به آنها نزدیک شوم، از شخصیتهایشان پرده برداری کنم و آن را زیر نور پرژکتورهای تئاتر به تصویر بکشم. این کار هم امکانپذیر نیست مگر آنکه فضا را با جادو بشکینم، همانند کاری که مارکز انجام میدهد. اگر بخواهید این کار را عادی انجام دهید، روزنامه نگاری است زیرا روزنامه نگاری تنها حرفهای است که مستقیم سئوال میپرسد، کنجکاوی میکند و بمانند روانشناسی آدمها را عریان و فارغ از دروغ نشان میدهد.
یعنی تنها راه کار با واقعگرایی جادویی است؟
بله. اگر میخواهید نمایشنامه نویس باشید نه روزنامه نگار، باید این کار را با رئال جادویی یا واقع گرایی جادویی انجام دهید، یعنی داستانی را تعریف کیند که به نظر واقعی میرسد، اما عناصر غیرواقعی هم در آن دخیل باشند. وقتی تمام میشود میبینیم عناصر غیر واقعی هم کاملا واقعیاند و میتوانند در جامعه رخ بدهند. این امکان دارد که فردی کلید خانهاش را جا بگذارد و به هر دلیلی در را به رویش باز نکنند و یا امکان دارد دختری مادرش را نشناسد. به قول مارکز «ما در جامعهای زندگی میکنیم که هر غیر ممکنی در آن ممکن میشود.» چراکه در آن ریا، تظاهر و دروغ وجود دارد. من دلم میخواهد تئاتر آسیبشناسی باشد، یعنی همانند یک آسیبشناس تمام دروغها، تظاهرها و مکر و فریبها را بشکافم و به هسته اصلی انسانیت و آدمیت شخصیتها دست پیدا کنم.
این زمینه برگرفته از روانشناسی اجتماعی است. البته باید بگویم به روانشناسی فردی و بیماری علاقمند نیستم، آنچه مورد علاقه من است روانشناسی اجتماعی است یعنی زمانیکه فرد در تقابل یا در کنار جامعه قرار میگیرد. این مسئله در این نمایش نمود دارد و هویت در رابطه با اجتماع تعریف میشود. در واقع توجه به جزئیات ریز روانشناختی آدم هاست.
گفتید این نمایش از شیوهای رئال برخوردار است و اینگونه اجرا میشود. از سال گذشته کارگردانان بسیاری داشتیم که به این شیوه اجرایی رو آوردند. بخصوص کارگردانان جوان که تنها تعدادی معدودی از آثار آنان با اقبال عمومی روبه رو شد. دیدگاه شما نسبت به این مسئله چیست؟
به قول نویسنده بزرگ آرتور میلر نویسنده نمایشنامه «مرگ فروشنده» نوشتن آثار رئال یکی از سختترین کارها است؛ چون نویسنده بایستی جامعهشناسی، مردمشناسی، روانشناسی، زبانشناسی، تاریخ و فلسفه بداند. طبیعتا این کار آسانی نیست. این موضوع مانند آنست که به روزنامه نگار بگوئید از یک واقعیت پرده بردارد. بر این اساس او مجبور میشود تا از چندین زاویه به مسئله مورد نظر نزدیک شود. متاسفانه بسیاری فکر میکنند چون یک کار موفق در این زمینه وجود داشته است پس آنها نیز میتوانند آن را انجام دهند.
متاسفانه بسیاری از دوستان بدون شخصیتپردازی درست آغاز به نوشتن میکنند. بدون آنکه موقعیتهای واقعی و ملموس را توضیح بدهند، موقعیتهای واقعی زندگی ایرانی. آنها موقعیتهایی شبیه فیلمهای خارجی که به تماشای آنها مینشینند خلق میکنند. من همیشه در آثارم به این نکته توجه دارم. اتفاقات، ایرانیاند. پلیس، ۱۱۰ است. کارگر شهرداری، با همان خصوصیات ایرانی است که ساعت نه شب میآید. اینها مواردی است که به آنها دقت نمیشود، در نتیجه کارها دچار گیجی و هواس پرتی است. کار ظاهر رئال دارد، اما واقعیت اثر اینگونه نیست.
اصولا من اپیدمی را دوست ندارم. یک سال کار پرفورمنس مد میشود، همه کار به سمت نمایشهای شو مانند و بدن میرود یا یک سال کار رئال مد میشود همه به این سمت میروند، بدون آنکه بلد باشند شخصیتپردازی رنگارنگ انجام دهند. کارهایشان کپی دست چندمی از فیلمهایی میشود که دیدهاند. کارهایی که ایرانیزه نمیشود، شخصیتپردازی ندارد و دیالوگهایش ضعیف است.
در این میان دیالوگ نویسی مبحث بسیاری مهمی است که اکثرا افراد از آن غافل میشوند. اینگونه نیست؟
بله، دیالوگ نویسی هنر است. فن است. تنها نمیتوان آنرا یاد گرفت. به قول زنده یاد اکبر رادی «یا این استعداد را دارید یا ندارید. اگر ندارید ننویسید.» نمیشود دیالوگ نویسی را با دانشگاه رفتن یاد گرفت. اکثرا دیالوگها خون ندارد. جان ندارد.
شما از جمله کارگردانانی هستید که در بخش تازههای تئاتر به صحنه میروید. اهمیت این بخش از جشنواره تئاتر در چیست که سبب شد در آن حضور یابید؟
درست است من یکی از قدیمیترین کارگردانان این بخش هستم. معتقدم میتوان در جشنواره فجر نو آوری داشت و کارهای عجیب انجام داد. این اتفاقی است که در اجرای عمومی چندان امکانپذیر نیست. تئاتر فجر را همیشه به دلیل نوگرایی، تجربه گرایی و خاص بودن کارها دوست دارم. البته فجر موقعیت خوبی برای جوانترها است. من توسط جشنواره تئاتر فجر معرفی شدم. جوان بیست و دو سالهای بودم که نمایش «سرخ سوزان» را کار کردم. نمایشی که بسیار تقدیر شد و تمام جوایز دوره چهاردهم را بدست آورد.
میتوان گفت فجر امکانی برای دیده شدن فراهم و باعث میشود آن نام در یاد بماند. این رویداد هنری محکی برای آزمون خود در مقابله با مخاطب است. اینکه بتوانی ذهن مخاطبی را که میان سالنهای مختلف در حال گردش است را با نمایشی جذب کنید. بر این اساس معلوم میشود الفبای تئاتر را میدانی. به بخش تولیدات تازه تئاتر علاقمندم چون با جنگیدن بدست میآید. شما طی دو ماه باید کاری را به صحنه ببرید که هیچ چیز آن مشخص نیست و با تمام چالشها کار را میرسانی. باید بهای هر چیز باارزشی را داد. تئاتر رنج دارد و در این میان زحمت فجر از همه بیشتر است.
مارال مختاری، مسعود خواجهوند، الهه ابوطالبی در حال تمرین نمایش «به خاطر من»
شما در چهاردهمین دوره به عنوان کارگردان برتر جشنواره تئاتر فجر اننتخاب شدید. در طی این سالها آثار و نوشتههای زیادی از شما در این رویداد هنری به صحنه رفته و اجرا شده است. اکنون این جشنواره را با توجه به شرایط موجود چگونه ارزیابی میکنید؟
این را باید بگویم که در آن زمان صمیمیت بیشتری حاکم بود. ما برای نمایش «سرخ سوزان» بدون خستگی روزی دوازده ساعت تمرین میکردیم. آنهم در شرایطی که مسابقهای وجود نداشت و بچهها امیدی به کسب جایزه نداشتند. یک رقابت سالم و زیبا وجود داشت. گروهها چشم داشت مالی کمی داشتند و به خاطر خود تئاتر کار میکردند. اینگونه نبود که از فضای بیرون تئاتر ستارههای سینمایی یا ورزشکار وارد شوند. ما یک خانواه بودیم. شرایط مساوی وجود داشت. اما طی چند سال گذشته با حضورنسل تازهای از تئاتر این روند تغییر کرد. عشق به تئاتر آن را جلو میبرد. من همانم، اما در جوانها بیانگیزهای خاصی میبینم، انگار باید تمام شرایط در بهترین شکلش مهیا باشد تا کار کنند. البته باز هم شاکی و ناراحتاند. اگر تئاتر معشوق است باید جفای آن را نیز بپذیرید.
من به بازیگری که تئاتری نیست برای ایفای نقشی زنگ زدم و او در مقابل به من گفت میخواهد نقش وربهرویش چه کسی باشد. بسیار ناراحت که این افراد با ورود به تئاتر، بدون دانش و شوریدگی جای افراد اصلی این حوزه را گرفتهاند.
این موارد به کمبود بودجه در تئاتر باز نمیگردد؟ زیرا گروهها مجبورند برای تامین هزینههایشان به کارهای مختلف و استفاده از چرهها دست بزنند؟
در بخشی که من هستم افراد نام آشنا کار ندارند، این مسئله به بودجه باز میگردد. من هم تحت شرایط سختی کار میکنم، چرا باید مارال مختاری، مسعود خواجه وند، الهه ابوطالبی، بهجای 21 نقش بازی کنند؟ تئاتر فقیر است و این باعث میشود به ما توهین کننند. نبودن قرارداد تیپ از جمله مشکلاتی است که با آن روبه رو هستیم.
سخن آخر؟
من اهل تئاترم. تئاتر هر جا که وجود داشته باشد، فرهنگ هم با خود به همراه میآورد. معتقدم هر جا که حرف از تئاتر باشد باید آستین بالا زد و رفت. اما در مقابل مسئولین نیز وظیفه دارند که حمایت مالی از هنرمندان داشته باشند و امنیت شغلی برایشان ایجاد کنند. ما اهالی تئاتر خواستار بازگشت قرارداد تیپ به تئاتر هستیم.