گفتوگو با حمید شاهآبادی، معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
ایرانی فکر کنیم، ایرانی بنویسیم، ایرانی خلق کنیم

تئاتر برای همه؛ این شعار هوشمندانه که چندسالی است بر پیشانی مهمترین جشنوارۀ تئاتری ایران نقش بسته است، بیانگر خواست و ارادۀ جدی مدیران برای بردن تئاتر در میان مردم و یا گرد آوردن تمامی گروه ها و طبقات اجتماعی حول محور تئاتری است
که بتواند مخاطبانی از هر دسته و گروه را به خود جذب کند. جشنواره ی تئاتر فجر در دوره های اخیر، هربار ظرفیت تازهای از این شعار را به عمل درآورده است. آیا این روند امسال با میزبانی مشترک استان های گلستان، گیلان، خراسان شمالی و تهران پیگیری شدهاست؟
به قول اهل فلسفه این دو؛ نسبتشان عموم و خصوص مطلق است. یعنی؛ ما هرچه در حوزۀ تئاتر شهرستان میبینیم کمک میکند تا در زمینۀ عملی شدن شعار «تئاتر برای همه» یک گام جلو برویم. امروز که میوۀ تئاتر شهرستان را میچینیم به خاطر نگاه و اندیشل صحیح «تئاتر برای همه» است. این در حالی است که بعضی معتقدند تئاتر، مخاطب خاص دارد و اهالی تئاتر باید بیشتر با این هنر ارتباط برقرار کنند و نگاههای دیگری در همین راستا؛ که من آنها را مردود میدانم. به نظرم هنر به معنای این نیست که ما برای هنرمندان تئاتر، تئاتر ویژه نمیخواهیم. به نظر من هر فرد در کشور به تئاتر و نمایش نیاز دارد. اتفاقی که امروزه در حوزۀ تئاتر شهرستان در حال روی دادن است، محصول همین اندیشه است؛ که باید سهم بیشتری برای مخاطب تئاتر شهرستان در نظر بگیریم. در زمینۀ تولید آثار، توسط هنرمندان شهرستان نیز به همینگونه است. آنچه امروز میبینیم حمایت از این نگاه است و نتیجه این بوده که توانستهایم انگیزۀ بیشتری در هنرمندان و مخاطبان شهرستان بوجود آوریم. این ده ماه که در معاونت هنری حضور داشته ام عمو از تلاش کردهام. در وهلۀ نخست با برانگیختن اندیشهها و سلایق، حضور بیشتری را شاهد باشیم. شاید این امر به تولید بیشتری نیانجامیده باشد ولی؛ به بروز داشتههای نهادینه شدۀ تئاتر شهرستان منجر شده است. آنها هر آنچه در چنته داشتند رو کردند و سهم بیشتری هم گرفتند. 54 اثر از شهرستانها به جشنوارۀ امسال راه پیدا کرده است. ما از این طریق به ظرفیت گروههای تئاتری خارج از تهران پیبردیم. هر اثر که با نگاه رقابتی به سمت جشنواره نیل کرد و در پلههایی موفق شد اما؛ به این پایان نرسید، به عهده ماست که در سال 90 یارانۀ حمایتی به آنها بدهیم و برای اجرا، در شهرستان ای خودشان یا شهری دیگر، از آنها حمایت کنیم .
آیا ما در شهرستان ها سالن استاندارد به اندازۀ کافی داریم؟ فکر نمیکنید گام مهمتر ساخت سالن یا تجهیز سالنها و استاندارد سازی آنها باشد؟
بله ما سالن استاندارد در شهرستانها بسیار کم داریم و آن تعدادی را هم که فکر میکنیم مناسب اجرا است استاندارد نیست. اما مشکل امروز تئاتر، سالن نیست؛ بلکه مشکل اصلی و عدم ارتباط تولید کننده اثر با مخاطب است. از طرف دیگر از ظرفیت موجود سالنهای استان میتوان استفاده کرد. ما باید از این امکانی که داریم بهرهبرداری بیشتری کنیم. حتی یک سالن هم اگر در مرکز استان وجود داشته باشد که صحنه و نورپردازی خوبی داشته باشد، باید خدماتش را تقویت کنیم تا آثار تئاتری در آنجا اجرا شود. این اتفاق نیفتاده است و لذا هرگز هم این اتفاق در ایران نخواهد افتاد که به تعداد مورد نیاز سالن استاندارد با همۀ تجهیزات داشته باشیم و بعد دنبال اجرا و مخاطب بگردیم. ما مدیریت منابع موجود را به عهده داریم و یکی از این منابع مهم نیروی انسانی است. اگر سرمایه نیروی انسانی ما به کار گرفته شود خواهید دید مثل همه جای دنیا در یک آپارتمان هم میشود تئاتر اجرا کرد و مردم به تماشایش بروند. اول باید رابطۀ عمیق عرضه و تقاضا شکل بگیرد. ایجاد این رابطه مستلزم ارتباط دو سویه است: نیاز مخاطب، ارتباط تولید کننده با مخاطب، انگیزۀ تولید کننده و... حالا که ما داریم به اینها توجه میکنیم، باید به تئاتر شهرستان هم فکر کنیم. امیدواریم در سال 90 هم نسبت به بهبود این وضعیت گام موثری برداریم. اگر ما بتوانیم سالنهای چند منظورۀ موجود در سراسر کشور را از حیث امکاناتی چون نور و صدا تغذیه کنیم، اتفاقهای خوبی در تئاتر شهرستان خواهد افتاد.
به درستی به مشکل مخاطب در تئاتر ما اشاره کردید. میخواهم نظرتان را بطور صریح بدانم. فکر میکنید این عدم ارتباط به هنرمندان ما برمی گردد، که نیاز مخاطب را نمیشناسند، یا واقعا طی این سالها کمکاریهایی در حوزۀ سیاستگذاریها بهویژه موضوع تشویق مخاطب صورت گرفته است؟
هر طرف که مقصر اصلی باشد، طرف دیگر هم نمیتواند اعلام برائت کند. علاوه بر اینکه تماشاگر اصلا مقصر نیست. مدیران و هنرمندان در برابر هم نیستند، بلکه هر دوی آنها دور یک میز نشستهاند. اگر بخواهیم بین هنرمندان و مدیران دنبال مقصر بگردیم باید اینگونه بگوییم که اگر مدیران تقصیر دارند، هنرمندان هم کوتاهی کردهاند؛ پس اینگونه دعوا حل نمی شود. بله! نگاه در این حوزه، واحد نیست. دلیل عدم واحد بودن نگاه این است که سفرۀ تئاتر را کوچک دیدیم و این ویژگی بهخاطر تنوع ژانر است. اول گفتیم تئاتر یک چیز است و نمایش یک چیز دیگر و بعد گفتیم تئاتر یعنی آن سبک غربی خودش و نگاه اعتراضی روشنفکرانه. خب این با عموم مخاطب ارتباط برقرار نمیکند. با آدم اندیشمند و دانشجوی همین رشته ارتباط برقرار میکند. البته این نوع از تئاتر باید باشد و اتفاقا این بخش از تئاتر سهم خود را از تئاتر گرفته است. مثلا بودجه تئاتر فلان مقدار است و سهم واقعی آن یک دهم این مقدار است. حتی شاید 9 دهم را گرفته و بحثی هم نیست که همین بودجه برایش کافی نیست ولی بالاخره دانشآموز هم تئاتر میخواهد. چرا زنگ انشاء مهم است ولی زنگ تئاتر مهم نیست؟ اینها اتفاقهایی است که باید بیافتد. یکی از کارهایی که ما همین الان انجام دادیم تقسیم دفاتر تئاتر بود. ما دفاتر تئاتر خیابانی، دینی، عروسکی، کودک و... تاسیس کردیم اما؛ آیا همین تعداد کافی است؟ آیا این تقسیمها درست است؟ جایگاه تئاتر طنزمان کجاست؟ و اساسا چرا در طول تمام این سالها در حوزۀ تئاتر دینی کاری نکردهایم؟ آیا از ظرفیت تئاتر برای معرفی مشاهیرمان استفاده کردهایم؟
مواردی که اشاره کردید جزو برنامههای آتی شما در سال 90 است؟
بله باید اتفاق بیفتد و ژانرهای مختلف به وجود بیاید تا مخاطب تئاتر گسترش یابد و این اتفاق نمیافتد؛ مگر گروههای تئاتری شکل بگیرند. ما تا به امروز مخاطب را ندیدیم و تئاتر تولید کردیم. ما خودمان را دیدیم و تئاتر روی صحنه بردیم. حاکمیت ستون تأمین اوقات فراغت، تفریح و افزایش سواد مردم در حوزۀ دانش تئاتر است.
چگونه میتوانید قدرت درک مردم از تئاتر را بالا ببرید در حالیکه در مدرسۀ تئاتر یاد نمی دهید؟ آیا ممکن است این تعامل با آموزش و پرورش رخ بدهد؟
اول باید این ظرفیت را بسازیم تا بعد آموزش و پرورش به موضوع علاقمند شود. الان تئاتر مسئلۀ اول آموزش و پرورش نیست. هر چند همانطور که آنها معلم حرفه و فن دارند باید به تئاتر هم بها میدادند اما ارشاد اول باید ساز و کارش را درست کند و گروهها را راه بیاندازد. فرض ما این است که یک گروه تئاتری که از صبح تا شب به تئاتر اشتغال دارد میتواند در سال 150 اجرا روی صحنه ببرد. این اعداد را تقسیم کنید تا ببینید ما به چند گروه تئاتری نیاز داریم؟ شما ببینید چطور میشود به دانشآموز، نقاشی نشان ندهیم و بعد به او آثار پیکاسو را نشان بدهید. ما چقدر در این حوزهها کار کردیم؟ تئاتر برای همه یک مانیفیست است که بنده به آن اعتقاد دارم. راه رسیدن به آن ایجاد ظرفیتهای متفاوت و درک سلیقههای متفاوت است. درک سلیقهها هم اینگونه به وجود میآید که مدام هنرمند تولید کند و در برخورد با انواع مخاطب به درک مشترک برسد. طی این سالها ما یک سبک معین را ارائه دادیم و مخاطبش هم فقط دانشجوها بودند. ما دنبال حذف این تئاتر نیستیم اما فکر کنید بچۀ شما 15 ساله است. کجا، در این تهرانی که تمامی امکانات وجود دارد میتواند یک تئاتر مناسب خود پیدا کند؟ جان کلام من این است که همیشه حرکت از سمت منِ مدیر و هنرمند به سمت مخاطب است. حالا باید کمی حرکت از سوی مخاطب باشد و نترسیم که مخاطب به این سمت بیاید.
جناب آقای شاهآبادی شما به استقرار گروهها اشاره کردید. چگونه میخواهید به این مسئله مهم صورت دهید؟
ما قائل به این نیستیم که سالنها را به گروههای تئاتری واگذار کنیم. هدف ما استقرار گروههای تئاتری در سالنهایی است که در نقاط گوناگون شهر پراکنده است. سالنهایی که هریک در اختیار یک ارگان است. ما از استقرار گروهها در چنین سالنهایی حمایت میکنیم. الان در شهرستانها به جز مراکز استانها که سالنهای محدودی در اختیار دارند میتوان این کار را کرد. همین الان 25 گروه تئاتری در خرم آباد بر اساس آییننامۀ استقرار گروهها شکل گرفته است. این 25 گروه ضوابط ما را پذیرفتهاند و آثار استانداردی را هم روی صحنه بردهاند. ما به آنها هزینه میدهیم. البته بعد از ارزیابیهای دقیق و مشخصی که در این مورد صورت خواهد گجرفت. گروههای دیگر هم همان حمایتهای استانی خود را دارند و میتوانند اجراهای خود را داشته باشند. این گروهها موظف هستند در سال، حداقل یک نمایش را 10 شب، اجرای عمومی داشته باشند. در گام اول به همین راضی هستیم. اگر این روند ادامه پیدا کند، سال آینده 10 اجرا میشود 20 اجرا، هر وقت هم یک نمایش بشود سالی 30 اجرا، ما به ایدهآل خود رسیدهایم.
در مورد تهران چطور؟
به جز شهر تهران این کار در کل کشور عملیاتی است و در حال اجراست. تا این لحظه 110 گروه در حال دریافت پروانۀ موقت نمایش و دریافت کمک اولیه هستند و تا اسفندماه امیدواریم استانهایی که گروههای خود را معرفی کردند کارشان تمام شود. بقیه شهرستانهای استان تهران هم در این طرح جا میگیرند و این گل سرسبد ظرفیت تئاتر ایران است.
البته سالن اصلی استانها در اختیار گروههای حرفهای استانهاست که یک فرآیند دیگری را طی میکنند. هر استان یک یا دو گروه خیلی حرفهای دارد که در این قاعده نمی آید و جداگانه حمایت میشود. این میشود «تئاتر برای همه».
سخت نبود امسال استانها را درگیر جشنواره تئاتر کردید؟
چرا. چون اینکه جشنواره تئاتر به استانها برود مستلزم این بود که همین گروهی که قرار است در محدودۀ زمانی 23 بهمن تا 1 اسفند در تهران اجرا داشته باشد، حالا باید به شهرستان برود و بعد دکورش را جمع کند و بیاید تهران.
به عنوان پرسش پایانی در مورد نحوۀ انتخاب و وضعیت آثار نمایشی در بخش بینالملل توضیح بفرمایید
مردم فرصت خوبی دارند تا در این جشنواره نسبت تئاتر ایران با تئاتر جهان را بسنجند. ما امسال در بخش بینالملل حرفهای خوبی برای گفتن داریم. تلاش زیادی شده تا نمونههای شاخصی از جامعۀ جهانی به جشنواره دعوت شود. نمونههای خوبی هم از تئاتر ایران حضور دارد. این امر به ما کمک می کند تئاتر ایران با جهان را بسنجیم و در راستای اندیشۀ بنیادی حرکت کنیم که ایرانی فکر کنیم، ایرانی بنویسیم، ایرانی خلق کنیم، ایرانی با مخاطب ارتباط برقرار کنیم اما در معیار و مقیاسی جهانی.
منبع: بولتن جشنواره