گفت و گو با حمید مظفری، کارگردان نمایش "اتللو"
بازیگر معرکه گیر است

بازی بازیگر نوعی معرکه گیری است که با اکت صحیح می تواند مخاطب را در آرامش برای لذت بردن از نمایش در سالن بنشاند. همچنین کارگردان با چینش ومیزانسن صحیح - غیر از مفهومی بودن به صورت شکلی در کار- تلاش کند به تعالی برسد.
حمید مظفری نویسنده و کارگردان نمایش "اتللو"، شرکت کننده در بخش مرور تئاتر در سال 88 جشنواره بین المللی تئاتر فجر در گفت و گو با سایت جشنواره تئاتر فجر گفت: سال ها این دغدغه را داشتم که یکی از آثار شکسپیر را در زبان فارسی -اگر نه صد در صد به تقریب در همان فضای اثر آن حس- به زبان مادری خودمان برگردانم. متأسفانه در ترجمه های این اثر این اتفاق رخ نداده است. البته این به معنی امانت دار نبودن ترجمه ها نیست بلکه منظورم این است که حس را منتقل نکرده اند، یعنی زمانی که شکسپیر از غالب و زبانی استفاده کرده، در ترجمه آن را از دست می دهیم؛ چون ضرورتش را حس نکردیم از همین رو دست به اقتباس زدم و با استفاده از صنایع لفظی خودمان مانند بحر طویل، نظم و نثر مسجع به صورت شهر سپید که وزن دارد ولی ردیف و قافیه ندارد و به شیوه نیمایی این اقتباس را انجام دادم.
وی افزود: من در این کار با استفاده از بحرالطویل که یکی از اوزان های شعر فارسی است و از غالب های عامیانه و سادگی آن در نقالی و تعزیه که درام مذهبی ایران است، بهره بردم ودر چند جا دیالوگ های اتللو را همان گونه باز پروری کردم و احساس کردم شکسپیر هم در کار خود این امر را با خصلت زبان و فرهنگ خود انجام داده است.
وی در ادامه گفت:نکته دیگر که باید عنوان کنم این است که من در کار راوی دارم که چند کار انجام می دهد کار را فشرده می کند او تماشاگررا از جایی به جای دیگر می برد،پرسشی می کند و دل نگران و درآخر باید بگویم من ضمن حفظ حیثیت کلاسیک اثر آن را به امروز کشاندم.
مظفری در ادامه گفت: تلاشم در اتللو این بود تا در عین کلاسیک بودن، امروزی نیز باشد و برای این کار آن را ذره ذره به امروز رساندم و به تدریج نشانه هایی از امروز به مخاطب عرضه می شود تا سرانجام سر از زندگی امروز در بیاوریم، و این گونه احساس می کنیم که با یک اثر ایرانی مواجه بوده و در تمام اجزای خود از جمله فرهنگ و زبان خودی و نمایش های ایرانی عبور دادم.
وی در خصوص طراحی صحنه کار گفت: طراحی نمایش به شکل رئالیستی محض است بلکه تلفیقی از رئالیزم و غیر رئالیزم انجام گرفت. در طراحی صحنه، لباس و موسیقی سعی شد تا رگه های کلاسیک و مدرن را در کنار هم داشته باشیم.
حمید مظفری در مورد آنچه که یک اثر را برای مخاطب جذاب می کند، افزود: بازیگر معرکه گیر است، تصور کنید معرکه گیر با پهن کردن بساط خود در گذری، فردی را که به قصد دیگری از خانه خارج شده، جذب می کند و در واقع مانند آهن ربا عمل می کند. بازی بازیگر هم نوعی معرکه گیری است و باید با اکت و اکتینگ صحیح مخاطب را در آرامش برای لذت بردن بنشاند. اساسأ این اولین ویژگی یک اثر برای جذب مخاطب است و نکته دیگر این که کارگردان با چینشی درست و اکت و میزانسن صحیح -غیر از مفهومی بودن به صورت شکلی در کار- تلاش کند به تعالی برسد و با استفاده از عوامل بصری و چینش بازیگر که شامل ریتم و ضرباهنگ است، به صورت آرتیستیک استفاده کند و لازم ترین و امروزی ترین مفاهیم را در کار خود بیان می کند.
حمید مظفری در پایان گفت: هیچ گاه در جشنواره تئاتر فجر به صورت مستقیم کار نکردم چون فرصتش را نداشتم. ولی برای نخستین بار با نمایش "فصل زمستان" نوشته امید سهرابی و کارگردانی هما روستا در سال 82 و بعد از آن در سال 85 با نمایش "نوای اسرار آمیز" نوشته اریک امانوئل اشمیت و به کارگردانی سهراب سلیمی در جشنواره تئاتر فجر شرکت کردم و حضورم با نمایش "اتللو" در جشنواره هم به دلیل علاقه به حسین پارسایی بود. معتقدم جشنواره فرصتی است تا گروهی کار کنند و گروهی از تماشاگران برای دیدن حاصل کار آن ها گرد هم بیایند.