در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به اجرای «آشپزخانه» نوشته و کار محمدرضا رادمند، بخش مسابقه جوان

کارگر کارگر است!

نگاهی به اجرای «آشپزخانه» نوشته و کار محمدرضا رادمند، بخش مسابقه جوان

کارگر کارگر است!

سامی صالحی ثابت

جمع کارگران یک آشپزخانه، تهدید و فشار خطری را بالا سر خود احساس می کنند. خطر تعطیل شدن، خطر اخراج شدن، خطر بیکار شدن! آیا آشپزخانه امروز تعطیل می شود؟! نمایش آشپزخانه بسط این موقعیت بحرانی ست! منشاء تنش، علت بحران، از بیرون و بالاسر کارگران آشپزخانه، سایه سنگین و دهشتناکش را روی آنها انداخته است. مالکان و گردانندگان کافه ای پر رفت و آمد به علت اختلافاتی موهوم و نامعلوم، جمع سرآشپز و تیمش را تهدید به اخراج از آن مکان(آشپزخانه طبقه زیر زمین) کرده اند.

«الینور فیوکس» در تحلیل ساختارگرای خود در مقاله «ملاقات با یک سیاره کوچک» یکی از مؤلفه های تحلیل و شناخت نمایش را تشخیص جهت زاویه دید در دنیای نمایش می داند. جهت زاویه دید نمایش آشپزخانه به ظاهر بر نمای درونی و داخلی یعنی بر ترسیم روابط و مسائل بین جمعی کارگران آشپزخانه متمرکز شده است. اما اجرا خیلی زود نشان می دهد که هدفش ترسیم جدال غیرمنصفانه و ناعادلانه جمه کارگران با عاملی بیرونی ست! نفوذ و تآثیر ویران کننده دنیای بیرون و عوامل آن، سبب برهم خوردن تعادل زندگی کارگران آشپزخانه شده است. نمایشنامه «دراعماق» ماکسیم گورکی شناخته شده ترین و نزدیکترین نمونه به موقعیت نمایش آشپزخانه است. طبقه کارگر تاوان انتخاب طبقه بالاتر را می دهد و قربانی تصمیم گیری آن می شود. کارگر در همه جای جهان کارگر است! کارگران آشپزخانه طبقه پست مولدی هستند که در طبقه زیرین زمین مواد لوکس و تجملی خوراکی طبقه بالا، طبقه کافه نشین را تولید می کنند! هرگاه طبقه بالا، طبقه زیرین را نخواهد آن را حذف خواهد کرد.

برق زیرزمین(آشپزخانه) قطع شده، لوله آب ترکیده و آب زیرزمین توسط مدیر ساختمان قطع شده و همراه با همه اینها دیوارهای آشپزخانه فرو ریخته اند. همه چیز نشان از لزوم ترک گفتن مکان  می دهد. کارگران در تاریکی تقریباً مطلق صحنه در زیرزمینی که آشپزخانه یک کافه پر مشتری ست؛ روز کاری خود را شروع می کنند. ده دقیقه ابتدایی نمایش در این تاریکی ست. هدف این افتتاحیه این است: آماده سازی تماشاگر برای پذیرش منطق درونی نمایش آشپزخانه.

جنس و ارتفاع صداها به گونه ای تنظیم شده که باید گوش تیز کنی تا بفهمی کارگران آشپزخانه چه   می گویند و چه می کنند. گفتگوها متقاطع و شبکه ای تنظیم شده است. این ترفندی ست تا تماشاگر در تاریکی صحنه کنجکاوتر شده و سعی به تشخیص مسیر پیامها و تشخیص رابطه بین افراد کند. اما خیلی زود درمی یابد که مهمتر از رابطه ها و مهمتر از فردیت شخصیتها، آن است که او موقعیت بحرانی نمایش را درک و لمس کند. شنیدن و فهمیدن تک تک کلمات و جملات شخصیتها هدف این نمایش نیست. این منطقی ست که تا به انتها حفظ می شود. در ادامه این منطق، نمایش نیازی به توجیه دلیل همبستگی کارگران آشپزخانه با هم نمی بیند. نیازی به بیان میزان اهیمت بیکار شدن تک تک کارگران آشپزخانه نمی بیند. نیازی به ترسیم میزان مسئولیت و سهم شخصیتهای نمایش در پیدایی این موقعیت بحرانی نمی بیند. و کار تا بدنجا پیش می رود که نمایش حتی نیازی نمی بیند که حضور تماشاگر پیرامون دیوارهای فروریخته آشپزخانه دراعماق زیر زمین را توجیه کند!

نمایش در کلیت منطق درونی خویش در هر لحظه پرحوصله و مطمئن پیش می رود. اما تکلیف تماشاگر با این منطق چیست؟ تماشاگر چرا باید شاهد جدال جمعی کارگران با مالکان و اربابانشان باشد؟ این پرسش از آنجا مهم می شود که فیوکس لزوم توجه به یکی دیگر از مؤلفه های ساختار نمایش را گوشزد کرده:«انتظار نمایش از تماشاگر چیست؟» نمایش آشپزخانه از تماشاگر چه انتظاری دارد؟ دیوارها تنها به این دلیل برداشته شده اند که تماشاگر چشم چرانی کند! تنها ترسیم موقعیتی جذاب و بحرانی و بسط و گسترش مدام این موقعیت در عرض، با هدف جلب توجه مخاطب و تشویق او به ادامه تماشا، نه تنها کافی نیست که این احساس را در تماشاگر ایجاد می کند که او را و سهم او را از ساخته شدن این تئاتر نادیده گرفته اند.

نمونه دیگر غفلت از تعیین حق سهم تماشگر، فرق نگذاشتن میان زمان نمادین و زمان واقعی اجراست. منطق درونی نمایش ایجاب می کند که لحظات و ثانیه ها برای شخصیتهای گرفتار در موقعیت (کارگران آشپزخانه) مهم و حیاتی باشند. برخی جاها این اهمیت به قدری ست که زمان برای کارگران آشپزخانه متوقف می شود. اما برای شخصیتهای بیرون از موقعیت نمایش(تماشاگر) چرا باید چنین الزامی وجود داشته باشد؟

غفلت سوم جایی ست که وقتی نمایش احساس می کند مطالبی را جا انداخته - به علت حوصله درونی و منطقی که دارد- در صحنه های بعدی سعی به اصلاح و پر کردن جاهای جا افتاده و خالی اش می کند. نمونه این روتوش و اصلاح این است: چرا کارگران همگی با هم اینقدر آشفته و در آشوب می شوند؟ نمایش در ابتدا توجیهی برای این پرسش نداشته یا نخواسته که ارائه کند؛ اما به مرور- انگار احساس کرده که باید اصلاحی انجام دهد- شروع به دلیل تراشی می کند و با این کار منطق درونی خودش را مخدوش کرده زیر سئوال می برد.

نمایش آشپزخانه در بخش مسابقه جوان سی و پنجمین جشنواره تئاتر فجر به روی صحنه رفته است اما جوانی گروه اجرایی نمایش آشپزخانه را نباید به تازه کاری و خام دستی آنها تعبیر کرد و تقلیل داد. جوانی در این نمایش منتشر و ملموس در تازگی نگاه، جسارت و خلاقیت کارگردان و بازیگران آن است. مهمترین امتیاز آشپزخانه این است که ادا نیست.