یک سوال، چند نظر
مرور نمایشنامهنویسی دهۀ هشتاد در یک نگاه

نمایشنامه به عنوان اساسیترین عنصر تئاتر و همچنین به عنوان تنها اثر ثبت شده از یک هنر نمایشی که ماندگاری و توسعه و تعمیق یک تفکر را نیز در خود دارد، در هر زمان به عنوان سند یک مقطع از تاریخ تئاتر قابل بررسی است.
فرا رسیدن سال 90 که تا چندی دیگر از پایان یک دهه حکایت خواهد کرد این اجازه را میدهد که نگاهی کوتاه و مختصر بیاندازیم به آنچه که روند نمایشنامهنویسی دهۀ 80 نامیدهایم.
از برخی نویسندگان و کارگردانان تئاتر پرسیدیم، از ابتدا تا سال پایانی دهۀ 80 وضیت نمایشنامهنویسی کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟ واقعیت این است که در این دهه، هنرمندان و نمایشنامهنویسان ماهری به جامعۀ هنری معرفی شدهاند.
از توان آدمها ناامید نیستم!
محمد یعقوبی نویسنده و کارگردان تئاتر: در این لحظه آثار خوبی را که دیدهام در ذهنم مرور میکنم. راستش اینکه توقع بیجا ندارم در هر ماه یک اجرا از یک نمایشنامۀ خوب ایرانی روی صحنه برود اما؛ واقعیتش ایناست که میبینم در نهایت آثار خوب این سالها بیشتر مدیون شور و شیدایی افرادی است که تئاتر را با تمام وجود دوست دارند. البته این را هم بگویم که آثار شاخص در همۀ جهان کمیاباند اما؛ این انتظار زیادی نیست که اگر آثار نبوغآمیز نیستند؛ حداقل استاندارد باشند.
به طور کلی آثار خوبی در این دهه دیدهام که باعث شده نتیجه بگیرم؛ از توان آدمها ناامید نیستم. اگر گلهای داشته باشم بیشتر متوجه آنجایی است که احساس میکنم امنیت کافی برای نوشتن به نویسنده داده نمیشود. فکر میکنم دهۀ 70 دهۀ خاصتری در نمایشنامهنویسی ماست. یادآوری میکنم رشد و افول درام نویسی، ریشۀ اجتماعی دارد؛ مشکل از ناتوانی آدمها نیست؛ باید فضا را برای نمایشنامهنویسی مهیا کرد.
جادهای که ارزشها را کم میکند!
حمیدرضا آذرنگ نویسنده و کارگردان تئاتر: نمایشنامههایی که ما روی صحنه میبینیم؛ همۀ نمایشنامههایی که نوشته میشوند امکان ارائه ندارند و آنچه که وجود دارد محصول گزینشهاست؛ چه از سوی کارگردانها و چه مسئولان. امیدوارم! همۀ ما از انتخابهایی که میکنیم و تاثیراتی که با این کار بر سرنوشت یک جریان هنری میگذاریم خیالمان آسوده باشد. به گمانم در این سالها سمت و سوی سیاستها به درآمدزایی و میل به ازدیاد تماشاگر، آن هم به هر شکل ممکن، سوق پیدا کرده آثار کم محتوا شده و در جایی که به هنرمند ارزش واقعی داده نمیشود، هنرمند به چیزهایی میپردازد که از ارزش اثرش میکاهد؛ و این فاجعه است. من هنوز نمیدانم نمایشنامههای چاپشده به چهصورت انتخاب میشوند. خودم سه عنوان نمایشنامۀ چاپ شده در مرکز هنرهای نمایشی دارم که سرانجام هم از کیفیت آنها راضی نشدم البته بخشی از این ایراد به خودم بازمیگشت؛ ولی فکر میکنم که چاپ یک اثر به معنای ثبت آن است و متولی چاپ باید بیشترین تلاش برای شکلگیری کیفیت بالای آن را داشته باشد. امروز آرزو میکنمای کاش! نمایشنامهها پس از اجرای اثر بهچاپ برسد تا متن اولیه در اجرا، و با تلاش گروه، کیفیتی پیدا کند که نمایشنامه کمترین ایرادها را داشته باشد.
افول در حد یک دهه
نیما دهقان؛ کارگردان و تهیهکنندۀ تئاتر و تلویزیون: به گمانم آثار دهۀ پیش، بهتر از آثار دهۀ 80 هستند و در فضای این دهه آنچنان که باید نمایشنامهنویس شاخص و برجستهای به جامعۀ تئاتر معرفی نشد. توان نمایشنامهنویسی در دهۀ 80 افت کرده و اغلب هنرمندان به سراغ آثار اقتباسی و یا کمعمق رفتهاند. اگر اثر شاخصی هم ظهور یافته و یا هنرمندی جوان، اثر چشمگیری به جامعه هنر معرفی کرده از همین آثار اقتباسی بروز پیدا کرده اما؛ متن ایرانی در میانشان دیده نمیشود. این اتفاق در تلهتئاترها هم افتادهاست. بهترین آثار تلویزیونی این دهه در اثر بازنگری محصولات دهۀ قبل بهوجود آمده است.
آثار خوبی که دیدهایم هم به نمایشنامهنویسانی تعلق دارد که آغاز و رشدشان را در دهۀ 70 پشت سر گذاشتهاند و اینک در جرگۀ نویسندگان ماهر قرار دارند. به عنوان یک تهیهکننده میبینم که بسیاری از ایشان تمایل دارند در تلویزیون فعالیت کنند تا در تئاتر، این در حالیاست که درست یک دهۀ قبل کارگردانها با متنهای ایرانی معروف میشدند.
نگاه دوگانۀ حوزۀ چاپ و اجرا
کورش نریمانی، کارگردان و نمایشنامهنویس تئاتر: در 15 سال اخیر اتفاق مناسبی در نمایشنامهنویسی ایران رخ داده که به اعتقاد من حرکت آن پیشرونده است چون نمایشنامههای هم نسلهای خودم و همینطور دانشجویان و حتی نمایشنامههای بانوان نویسنده را میخوانم و به قلمشان اعتماد دارم. اما نمایشنامهنویسی دو وجه دارد که یکی مربوط به هنرمندان این عرصه و دیگری مربوط به متولیان نشر و اجرا است. رشد نمایشنامهنویسی در زمینۀ پرداختن به موضوعات روز و پیشرو امیدوارکننده است اما؛ نظر مسئولان نتوانسته همپای آن پیش برود و گاه ناهماهنگیهایی در این بخش دیده میشود.
همیشه این سوال برایم مطرح است چگونه امکان دارد یک نمایشنامه که با موفقیت اجرا شده مجوز چاپ نگیرد؟ ظاهرا حوزۀ چاپ و اجرا دو نگاه متفاوت به هنرهای نمایشی دارد. دو نمایشنامۀ خودم، که یکی جایزۀ ادبیات نمایشی سال را گرفته و یکی نیز بهترین نمایشنامۀ سال از نگاه منتقدان بوده، 4 سال است که در مرکز هنرهای نمایشی برای چاپ معلق مانده. بسیاری از نمایشنامههایی را خواندهام که چاپ نشدهاند و یا حتی اجرایی هم از آنها به صحنه نرفته است و اعتقاد هم دارم بر بسیاری از آنها این نظارت نیست که مانع محسوب میشود بلکه عمل ضعیف ناشران را نیز باید در آن سهیم دانست. در حال حاضر یکی دو ناشر بیشتر نداریم که به چاپ نمایشنامه اهتمام داشته باشند و این به خودی خود یک عامل قابل بررسی است.
وقتی به نتیجۀ یک دهۀ گذشته مینگرم دلم نمیآید بگویم نمایشنامهنویسیمان رشد نداشته است با اینکه این رشد نتیجۀ تکنیکی نبوده در بخش پرداختن به موضوعات روز جامعه رشد چشمگیری داشته ایم. در حوزۀ تکنیک هم باید بگویم همه ما مشکلاتی داریم و بزرگترینش این است که ما در نمایشنامهنویسی هنوز به شدت پایبند دیالوگ هستیم. به اعتقاد من نمایشنامهها باید به سمت موقعیتهای ناب نمایشی بروند.
نمایشنامهنویسان جوان و پیشرو سر برآوردهاند
علیرضا نادری، نمایشنامه نویس و کارگردان: از سال 1381 عمدۀ وقتم به چاپ آثارم گذشت. این را هم بگویم که وقتی نمایشنامه به عرصۀ اجتماع نمیآید نمایشنامهنویس دچار یاس میشود. فکر میکنید که چند درصد از نمایشنامههایی که نوشته شده خوانده میشود؟ اگر بگوییم آثاری که چاپ میشوند خوانده نمی شود درست نیست اما بیشتر آدمها ترجیح میدهند نمایشنامه را اجرایی ببینند. من به هر ترتیب نمایشنامههای بسیاری را که حتی ارائۀ عمومی نشدهاند میخوانم و آثار بسیاری از نویسندگان جوان را در اینترنت میبینم. باور کنید بسیار مترقی، بهتر و جذاب تر از اجراهایی که دیده ام بوده اند. از طرف دیگر این واقعیت وجود دارد که نمایشنامه تنها با اجرا کامل میشود و در این شرایط این فرصت از نمایشنامهنویس و هم نمایشنامه گرفته میشود.
نمایشنامهنویسان جوان در دانشگاهها نیز با عدم استقبال اساتید کهنهگرا روبرو میشوند. به نظرم باید کمی این فضا به نفع نمایشنامهنویسی تغییر کند.
شیفته موج نوینی هستم که در تئاتر بوجود آمده است
بهزاد فراهانی، بازیگر و نویسنده تئاتر: وقتی از نمایشنامهنویسی صحبت میشود احساس دوگانهای دارم. از یک سو، رنج از دست دادن آدمهایی مانند رادی، نعلبندیان، ساعدی، خجسته کیا، فرسی، نویدی و... و از سوی دیگر شیفتۀ موج نوینی هستم که در تئاتر بوجود آمده است. اما با صراحت بگویم، بهترین نمایشنامهنویسان این دوره شاید آنهایی هستند که آثارشان در کشوی میزشان میماند.
منبع: بولتن جشنواره