در حال بارگذاری ...
...

گزارشی درباره وضعیت نمایشنامه خوانی جشنواره های تئاتردر ایران

نمایشی برای خوانده شدن

گزارشی درباره وضعیت نمایشنامه خوانی جشنواره های تئاتردر ایران

نمایشی برای خوانده شدن

مهدی نصیری: نمایشنامه خوانی را باید شیوه ای از هنرنمایش دانست که به لحاظ شکل ونحوه پرداخت و اجرا کاملاً مستقل و کامل است . در واقع نمایشنامه خوانی نه گرایشی از نمایش صحنه ای و نه می توان آن را گونه ای ناقص و خام هنر نمایش صحنه ای دانست .

در حقیقت نمایشنامه خوانی عناصر مهمی چون طراحی صحنه و نورپردازی و میزانسن را همچون اجرای نمایش بر روی صحنه ندارد ،باعث نمی شود که زیر مجموعه ناقصی از نمایش به حساب آید .
این شیوه بر اساس ضرورت ها و امکانات خاص خود به گونه مستقلی از هنر تئاتر تبدیل و مانند هر پدیده هنری دیگری ظرفیت ها و امکانات وبسترهای خودش را دارد و براساس این امکانات زمینه طرح و اجرا و بروز خلاقیت ها را فراهم آورده است .
نمایشنامه خوانی به عنوان شیوه ای مستقل از سال 1370 در کشورمان مطرح شد و طی یک دهه اخیر باشکل های مختلف ودر قالب نشست ها و جشنواره های گوناگون توسط نهاد ها و ارگانهای – عموماً -دولتی حمایت شده و اجرا گردید . حمایت های گسترده از نمایشنامه خوانی طی این سال ها باعث شده این هنر به سرعت رشد کند و بواسطه امکانات هزینه های محدودی که نیاز دارد دامنه اجرای وسیع تری پیدا کند.اما یکی بزرگترین انتظاراتی که بویژه در چند ساله اخیر به این شیوه وارد گردیده در مورد نحوه اجرا و برگزاری جشنواره ها بر اساس استاندارد های خاص نمایشنامه خوانی و اولویت های پیگیری آنست بسیاری از منتقدان در مجموع شکل برگزاری جلسات و جشنواره های نمایشنامه خوانی را درست و اصولی نمی دانند .
دکتر قطب الدین صادقی در این مورد معتقد است که شیوه و روش نمایشنامه خوانی در حال حاضر در کشور ما اصلا مناسب نیست و می گوید :"نمایشنامه خوانی در ایران نه تنها وضعیت مطلوبی ندارد بلکه مخرب هم هست. در واقع این روش بیشتر از آنکه بصورت کارشناسانه و اصولی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته باشد به عنوان راه حلی ساده برای فرار از مشکلات اجرای صحنه مطرح گردیده است و ما در حال حاضر اصلا تعریف درستی از نمایشنامه خوانی نداریم ". مساله وی معتقد است که نمایشنامه خوانی در ساختار کشور ما تبدیل به توجیحی شده است برای کسانی که سالن تمرین و اجرای تئاتر ندارند و نمی توانند نمایشی را روی صحنه ببرند وی می گوید :"این افراد سر خودشان را با نمایشنامه خوانی گرم کرده اند و در اصل از مشکلات اجرای صحنه گریخته اند ."
کتایون فیض مرندی هم تقریباً با این مسئله موافق است و معتقد است که مهمترین ضعف نمایشنامه خوانی در ایران اشتباهی است که درپی جانشین کردن آن با نمایش صحنه ای برآمده است . مرندی می گوید : شکل امروزی نمایشنامه خوانی در کشور ما بدلیل آنکه شرایط اجرا برای همه وجود نداشته رونق گرفته است. البته یکسری نیروهای بالقوه برای این کار انرژی صرف می کنند و بهر حال مشغول کار هستند و کارشان هم جای تقدیر دارد امامساله این است که این کار به جای آنکه نگره ها و مولفه های جدید را نشان بدهد و تبدیل به پروسه اجرا و معرفی آثار شود و گروه ها را با انگیزه های جدید آشنا کند ،به خوانش ساده مبدل گردیده است . 
بر این اساس به نظر می رسد که مهمترین ضعف موجود در ساختار برنامه های نمایشنامه خوانی بر سر یک تعریف درست ومشخص از این شیوه باشد تعریفی که جای خود را به یکسری تعاریف غلط دیگر داده داده و نمایشنامه خوانی را در کشور مان از مسیر اصلی خود منحرف ساخته است .
مهرداد ابروان معتقد است که نمایشنامه خوانی تعریفش را در عنوانش به همراه دارد و می گوید : نمایشنامه خوانی یعنی خواندن نمایش بدان معنا که متن به جای آنکه بر روی صحنه اجرا شود توسط بازیگران خوانده می شود . وی جلسات ماهانه نمایشنامه خوانی در تئاتر را مورد اشاره قرار می دهد و می گوید : :نمایشنامه خوانی گونه ای از نمایش است که ما در آن به جای اینکه عمل نمایش را بر روی صحنه ببینیم آن را می شنویم و نخستین حسن این کار آن است که ضرورت نمایش را به ما گوشزد می کند .
ایوب آقا خانی هم معتقد است که ما در ایران تعریف مشخص ودرستی از مفهوم نمایشنامه خوانی نداریم و هرگز هم سعی نکردیم که بر اساس معیار های اساسی و اصلی آنرا تعریف کنیم و می گوید : اشکال عمده نمایشنامه خوانی در ایران این است که در حال حاضر هر کسی هر کاری را که دلش بخواهد در مقابل تماشاگر می خواند و اسمش را هم نمایشنامه خوانی می گذارد .به نظر من در این حوزه هر کاری که انجام می دهیم ،نباید از حوزه تعریف نمایشنامه خوانی خارج شویم، اما متاسفانه اجرای این شیوه خیلی بدون ضابطه و بی قانون و قاعده شده است . هادی مرزبان هم از جمله هنرمندانی است که عدم رعایت قواعد و قوانین را بر اساس یک تعریف مشخص در حوزه مورد انتقاد قرار می دهد و با اشاره برخی از جلسات نمایشنامه خوانی می گوید : متاسفانه گروه های نمایشنامه خوانی ما حتی ابتدای ترین قواعد اجرا با این شیوه را نمی دانند. اکثر گروه ها بدون آنکه تحلیلی از متن داشته باشند و نمایشنامه را به درستی بشناسد، فقط آنرا روخوانی می کنند و اشتباه است که هر کسی یک نمایشنامه را بردارد و فقط آن را برای تماشاگران بخواند و اسم کارش را هم نمایشنامه خوانی بگذارد .مرزبان بسیاری از کارهای مربوط به این حوزه را غیر اصولی می داند و می افزاید :"متاسفانه برخی از هنرمندان این کار را خیلی ساده و سطحی تصور کرده اند و بر همین مبنا هم راهی که می روند اصلا راه درستی نیست " . اما با همه اشکالاتی که زمینه تعریف و اجرای نمایشنامه خوانی وجود دارد این حوزه مشخص از هنر را از یک منظر می توان برای ساختار تئاتر کشور مفید دانست و دست کم امید وار بود که نمایشنامه خوانی به واسطه این نیاز ادامه پیدا کند و با حفظ پویایی و استمرار ایراد ها و اشتباهات موجود را بر طرف می سازد حسن مهم نمایشنامه خوانی با توجه به گستره محدود امکانات وشرایط سخت اجرا دست کم می تواند برای معرفی یکسری آثار ناشناخته که به سختی می توانند امکان ارائه و اجرا را پیدا کنند ، مفید واقع شود و اصلا یکی از کارکرد های مهم این حوزه هم بدون شک معرفی و کشف استعداد های حوزه ادبیات نمایشی است . مهرداد ابروان در این رابطه می گوید : نمایشنامه خوانی فواید مهمی دارد. یک زمان می تواند نویسندگان و استعدادهای جوان را معرفی کند و کارهایشان را به نقد بگذارد و باعث پیشرفت آنها بشود حالا این نویسندگان شاید در شرایط دیگر نمی توانستند کارشان را به روی صحنه ببرند و در معرض قضاوت مخاطب و کارشناسان قرار دهند پس اگر فرصتی برای ارائه این آثاروجود داشته باشد تحت هر عنوانی مقتنم است .
دکتر قطب الدین صادقی هم همین مساله را به گونه ای مطرح می کند و در مورد شیوه درست نمایشنامه خوانی می گوید : شکل درست نمایشنامه خوانی در اصل بدین گونه است که هنرمندان حرفه ای نمایشنامه های نویسنده های با استعداد را به این شیوه می خوانند . در واقع در جشنواره های بزرگ و معتبر دنیا مدیران و کارگردانانی از سراسر دنیا دور هم جمع می شوند و این کار را انجام می دهند تا نویسندگان و استعداد های نمایشنامه نویسی شان را معرفی کنند و مورد حمایت قرار دهند .اما در کشور ما در نهایت ساده لوحی آثار ایبسن و چخوف نمایشنامه خوانی می شوند.
کتایون فیض مرندی هم ضمن اشاره به فوایدی همچون کم هزینه بودن و امکانات محدود مورد نیاز در مورد آثاری که نمایشنامه خوانی می شوند معتقد است نباید به سراغ نمایشنامه هایی که امکان اجرای صحنه را دارند، رفت. مرندی می گوید به نظر من نمایشنامه خوانی باید در معرفی آثار جدید چاپ شده و همچنین نمایشنامه هایی که تازه نوشته شده اند بهر جهت نتوانسته اند بروی صحنه باشد .
آزیتا حاجیان هم که داور یکی از جشنواره های نمایشنامه خوانی بوده است نفس برگزاری چنین جشنواره هایی را به هیچ وجه بد نمی داند و ضمن مثبت ارزیابی کردن این فستیوال ها در مورد نتایج مثبت آنها می گوید: اولا در این جشنواره ها مخاطبان با یکسری نمایشنامه جدید آشنا می شوند و دوماً اینکه خیلی از استعداد های نمایشنامه نویسی در همین جلسات کشف می شوند و خودشان را نشان می دهند "حاجیان می افزاید : به نظر من نمایشنامه خوانی خوب و سازنده است و در بدبینانه ترین حالت ، دست کم بهتر از هیچ کاری انجام ندادن است و من کاملاً با آن موافقم .
البته درست است که کشف استعدادهای نمایشنامه نویسی و عرضه آثار جدید یکی از مهمترین فواید نمایشنامه خوانی در شرایط موجود است اما نباید فراموش کرد که به جز این مزیت ، فایده مهم دیگرآن با توجه به میزان امکانات و ضرورت موجود اجرای کم هزینه و آسان نمایشنامه خوانی است .البته این سهل الوصول بودن همانطور که آمده می تواند به یک ایراد هم تبدیل شود اما در خوشبینانه ترین حالت یک حسن بزرگ است .
دکتر قطب الدین صادقی معتقد است کم هزینه بودن نمایشنامه خوانی در شرایط موجود تبدیل به بهانه ای برای سطحی و ساده برگزار کردن این شیوه شده است و می گوید :هنرمندان ما اصلا نمایشنامه خوانی را به درستی نفهمیده اند و تنها به این خاطر که بودجه و امکانات و سالن ندارند این شیوه را به عنوان ساده ترین راه انتخاب کرده اند به نظر من این شیوه الان جانشین خلاقیت در نمایش شده و معتقدم که خیلی هم خطرناک است صادقی معتقد است روش هنرمندان ما در اجرای این گونه تئاتر نوعی ساده اندیشی و خود فریبی است تا برخی افراد بگویند : "ما بیکار نیستیم " 
اما ایوب آقا خانی این مساله را یک حسن می داند و معتقد که ذات نمایشنامه خوانی به این سبب خوب و مبارک است آقا خانی می گوید : سریع به نتیجه رسیدن آرزو و آمال بسیاری از تئاتری هاست مضافاً اینکه مخاطب در این شیوه با دردسر خیلی کمتر و تحمل هزینه پایین تری مواجه است و با صرف همین میزان هم می تواند با سنت نمایشنامه خوانی آشنا شود و اگر خودش اهل مطالعه فردی یک نمایشنامه باشد آقا خانی معتقد است که این عمل در دراز مدت به تقویت خواندن درام در سطح جامعه منجر می شود و دلیلش هم آن است که سهل الوصول است و در زمان و مکان ساده و سریعی به نتیجه می رسد .
مهرداد ابروان هم کم هزینه و ساده بودن نمایشنامه خوانی را حسن آن می داند و می گوید : "نمایشنامه خوانی از اجرای صحنه ای راحت تر است. بازیگران زمان کمتری برای تمرین نیاز دارند امکانات زیادی برای خواندن آن لازم نیست می تواند در یک سالن کوچک اجرا شود و....ضمن اینکه از طرف دیگر هم یکسری از آثار که به هیچ وجه امکان اجرایی ندارند می توانند براحتی نمایشنامه خوانی شوند و این یک حسن و مزیت است .
این مزیت اگر چه امکان کار و فعالیت بیشتر هنرمندان را فراهم می آورد و ممکن است باعث بهتر به نتیجه رسیدن شود اما همانطور که ذکر شد باید مراقب بود که این اشکال در ساده انگاری وسطحی پردازی نشود بهر حال آنچه مسلم است آنکه نمایشنامه خوانی به عنوان یک شیوه مستقل و کامل ویژگی ها محاسن و معایبی دارد که برای رسیدن به جایگاه مطلوب باید همه آنها را به صورت مطلوب و هدفمند در اختیار گیرد و بر پایه آنها تعریف شود و اهمیت و ارزش اش را بدست آورد .
کتایون فیض مرندی هم با این مساله موافق است و می گوید : نمایشنامه خوانی باید به مرحله ای برسد که با شناخت اولویت ها و ضرورت های خودش استقبال پیدا کند و اینطور نباشد که هر نمایشی که امکان اجرا به روی صحنه را پیدا نکرده نمایشنامه خوانی شود .
مهرداد رایانی مخصوص (نمایشنامه نویس ، کارگردان و مدرس تئاتر ) نمایشنامه خوانی را در مجموع مفید ارزیابی می کند و در تعریف آن می گوید : نمایشنامه خوانی یعنی اینکه گروهی نمایشنامه ای را انتخاب نمایند و آنرا در جمعی قرائت کنند وی می افزاید : به نظر من نمایشنامه هایی که وجه تصویری بیشتری دارند و خیلی متکی بر اجرا هستند البته قابلیت کمتری برای خوانده شدن دارند دلیلش هم این است که این گونه آثار بیش از هر چیز باید دیده شوند .اما عموم نمایشنامه ها قابلیت خوانده شدن در جلسات نمایشنامه خوانی را دارند حالا بعضی آنها را با شیوه های مختلف می خوانند و بعضی ها بیشتر خودشان را به حوزه اجرا نزدیک می کنند .
رایانی در مورد شیوه های اجرای این حوزه می گوید : با این تنگناهایی که ما در حال حاضر به لحاظ اجرایی با آنها روبرو هستیم نمایشنامه خوانی کمک می کند تا هنرمندان بتوانند آثار شان را به نوعی دیگر ارائه کنند و بهر حال با فضای تئاتر درگیر باشند ضمن اینکه باید توجه داشت که با این کار گپ و گفت تئاتری هم به نوعی رشد خواهد کرد و استمرار خواهد داشت .