گزارشی درباره نحوه انتخاب آثار نمایشی برای حضور در جشنواره تئاتر فجر
شایستهترین انتخابها

رضا آشفته: امسال بیست و نهمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر در بهمن سال ۸۹ برگزار خواهد شد و این خود خبر از سالها تجربه و پیشرفت در زمینه تئاتر خواهد داد چراکه در هر سال اندوختهای ولو ناچیز هم بر تئاتر ما افزوده شده باشد، خواه ناخواه نسبت به سالیان پیش گامهایی را رو به پیش برداشتهایم.
در این گزارش بر آن هستیم تا درباره نحوهی انتخاب آثار نمایشی برای جشنواره فجر بنابر نظر صاحب نظران به نتیجهای درست و کاربردی برسیم. بنابراین هر صاحب نظر بدون ملاحظهگری نظرات خود را اعلام میکند و مجموع آنها مسیر درست را پیش رویمان قرار خواهد داد. به هر حال این مسیر با پست و بلندیهایی دمخور است و نمیتوان از آنها چشم پوشید.
تعریف مشخصی ندارد
علی نرگس نژاد معتقد است که جشنواره تئاتر فجر پس از دو دهه برگزاری هنوز به تعریف مشخصی نرسیده است. این در حالی است که جشنوارههای تئاتر در شکل اول برای معرفی کارهای جدید و تولیدات تازه در حوزه تکنیکی و جغرافیایی برگزار میشوند و در شکل دوم به منظور پاسداشت یک هنر خاص.
این کارگردان با توجه به دو رویکرد فوق میگوید: اشکال عمده جشنواره فجر این است که از ماهیت مشخصی برخوردار نیست و طبق یک الگو و تعریف مشخص برگزار نمیشود. بلکه آن را به عنوان یک امر کلی پذیرفتهایم که هر سال به مناسبت بزرگداشت پیروزی انقلاب اسلامی برگزار میشود. در حالی که این بهانه با تعریف درستی درباره تئاتر همراه نیست.
وی میافزاید: عدم تعریف مشخص باعث شده تا هر سال با آمد و شد مدیران جدید تغیراتی در نحوهی برگزاری جشنواره صورت بگیرد.
نرگسنژاد جشنواره تئاتر فجر را ویترین یا نمایشگاهی میداند که در آن آثاری ارائه میشود.
وی تاکید میکند که ابتدا باید تعریف مشخصی برای جشنواره تئاتر فجر قائل شد و پس از آن میتوان درباره چگونگی انتخاب آثار به نتایجی رسید که آن زمان چهارچوبها و اولویتها مشخص خواهد شد.
روی ستون قدرتمند
محمد ابراهیمیان، معتقد است که باید تکیه ما در برگزاری جشنواره تئاتر فجر، روی ستون قدرتمندی باشد.
او تاکید میکند در زمینه نمایشنامهنویسی باید در جشنواره تئاتر بر استفاده از فرهنگ ایرانی و بومی نگری اصرار شود چون در حال حاضر با نگارش نمایشنامه با تاثیرپذیری از تئاتر غرب به سمت تئاتر بیمعنا و تئاتر بیکلام میرود. او این نوع تئاتر عاری از فرهنگ ایرانی را بیمقدار تلقی میکند و کشورمان را با توجه به زمینههای تاریخی و فرهنگی سرشار از مسائل دراماتیک میداند.
ابراهیمیان میگوید: چه در دوره اسطورهای، چه در زمانه حماسی، چه در عصر تاریخی و چه در زمانه معاصر کشف موضوعات مناسب برای تئاتر ما ضرورت دارد و باید خود را در این زمینه تقویت کنیم و برای این منظور نیاز به مطالعه فراوان است.
وی توجه به کیفیت را در جشنواره فجر بر تولید انبوه رجحان میدهد و بر این باور است که گاهی لازم است تا درام نویسان روزهی سکوت بگیرند و فقط مطالعه کنند. به همین خاطر است که برخی از نمایشنامهنویسان با صد اثر هم ماندگار نشدهاند و در عوض برخی با چهار یا پنج اثر ناب دوام و بقای خود را در این عرصه اثبات کردهاند. او تاکید میکند که حافظ با یک کتاب غزل و خیام فقط با 100 رباعی ماندگاری خود را در عرصه ادبیات و فرهنگ ثابت کردهاند و نسل جوان ما نیز باید از این الگوهای فرهنگی ملی پیروی کنند. بنابراین نسل جوان باید درباره تاریخ، ادبیات، و حوادثی که بر ملت ما گذشته ایده بگیرد و آثار دراماتیک خلق کند.
ابراهیمیان وظیفهی بازخوانان متون نمایشی را مشکل میداند از این جهت که باید به کیفیت آثار توجه ویژهای داشته باشند.
او تاکید میکند که با توجه به اینکه 700 یا 800 اثر نمایشی برای حضور در جشنواره در اختیار بازخوانان قرار میگیرد تا به مدت یکماه دربارهیشان تصمیم گیری کنند، این زمان کم کفاف بررسی این همه اثر را نمیدهد و برای غلبه بر این نقص باید یکسال تمام فرصت برای مطالعه و انتخاب آثار برگزیده با کیفیت بالا در نظر گرفته شود.
ابراهیمیان هم به جوانگرایی در برگزاری جشنواره تئاتر فجر اصرار میورزد مشروط برآنکه کنترلی هم بر آنان بشود تا در مسیر درست و باید قرار گیرند. او معتقد است که باید ساختار درست بر نسل جوان آموزش داده شود تا رشد و اعتلای درامنویس به مرور زمان ممکن گردد. حال بر اندیشه ورزی درامنویس هم بیتوجه نیست بلکه خواهان آن است که نویسنده باید بدون ترس از ممیزی نوشتهاش را ارائه کند.
این نمایشنامه نویس بر این باور است که تئاتر حزن برانگیز نیست بلکه حال است و مخاطبش را خوب میکند و به خوبی از سالن به بیرون میفرستد. تئاتر با هر نگرشی باید با مخاطب رفیق و صمیمی بشود و در عین حال باید شرف ملت را حفظ کند و هیچ هنری فراتر از تئاتر نیست.
برخورد قبیلهای و سلیقهای
نصرالله قادری، نمایشنامه نویس معتقد است که در انتخاب آثار عمدتا در تمام جشنوارهها و مشخصا جشنواره فجر به صورت سلیقهای و قبیلهای عمل میشود. او مطلقا معیارهای تکنیکی را برای انتخاب آثار موثر نمیداند و در این خصوص میگوید: با توجه به اینکه گفته میشود که نام نویسنده را از روی متن برمیدارند تا داوری بهتری در انتخاب دخالت داده شود، متاسفانه این طور نیست.
این کارگردان تئاتر میافزاید: من با نمونهای خلاف آن گفته را ثابت میکنم. در دورهای که حسین مسافر آستانه دبیر جشنواره بود، من متنی را ترجمه کرده بودم و البته به نام خودم آن را ارائه کردم و همان متن را یک نفر دیگر هم ترجمه کرده بودم و او به اسم صاحب اصلیاش. متن مرا رد کردند چون نام نصرالله قادری رویش بود و آن متن دیگر را قبول کردند. آنها حتا پی به این موضوع نبرده بودند که متن من مال یک نویسنده خارجی است.
وی درباره زمانی که فرهاد مهندسپور – در سال 83- مسوول انتخاب متون شده بودند، میگوید: در آن زمان قاضی و دادستان یکی شده بودند. خودشان متنهای خودشان را قبول میکردند با این پیش فرض که در زمان رای دادن به آثار خودشان نویسنده مورد نظر در جلسه حضور نداشته است. این یک شوخی گروتسک است!
این منتقد میافزاید: در آن دوره یک خانم گمنام، یک دندانپزشک، یک نمایشنامهنویس مشخصا داستانپرداز درباره آثار نمایشی قضاوت کردند و به همین خاطر با اعتراض زیادی روبرو شدند.
این درام نویس معتقد است که فرقی نمیکند چه طیف مذهبی و چه کارشناسان تئاتر عضو هیات انتخاب باشند، اقدام نهایی آنان در انتخاب قبیلهای خواهد بود و اصلا توجه به متن و ظرافتهای تکنیکی آن نمیشود چون اصلا فرصتی برای مطالعه آنها وجود ندارد. در حالی یک بازخوان باید یک نظریهپرداز و منتقد تئاتر باشد و با متدلوژی و نقد آشنا باشد تا بتواند قضاوت درستی بکند.
قادری بر این باور است که در سالهای اخیر جشنوارههای فجر به مدد مطبوعات توانستهاند اسطورههایی را خلق کنند که این اسطورهها در سالهای بعد مورد تقلید واقع میشوند و به تدریج پس از چند سال بر اریکه قدرت نشستن فراموش میشوند.
او در پایان یادآور میشود که درام نویسان حقیقی بر ذات ادبیات دراماتیک وفادار هستند و چه در این جشنوارهها پذیرفته بشوند و چه نشوند، با نگاه حقیقی خود از جایگاه معتبر و ماندگار در این عرصه برخوردار خواهند شد.
بدون محدویت و با توجه به موازین کشور
علیاکبر علیزاد معتقد است که در انتخاب متون نباید هیچ محدودیتی قائل بشوند و هر کس بنابر اراده خود متناش را با رعایت موازین کشور ارائه کند.
این مترجم معتقد است که نباید سختگیری و رد متون را در انتخاب آثار اعمال کنند. حتی تاکیدی براین نشود که متنها ایرانی یا خارجی باشند چون هر کس به راحتی بتواند کار کند.
این کارگردان دوست دارد که هر کارگردان متون خارجی و تالیفی چاپ شده را به دلیل داشتن مجوز وزارت ارشاد بدون طی کردن مراحل اداری بتواند برای اجرا انتخاب کند.
او هم بر این باور است که باندبازی بر فضای جشنواره فجر حاکم است و همه آثار اغلب به صورت فلهای گزینش میشود. در صورتی که ملاک و معیار باید رعایت اصول فنی و زیبایی شناسانه باشد و نه چیز دیگر!
علیزاد پیشنهاد میدهد که فقط صاحبان اندیشه و هنر باید در داوری و انتخاب آثار مداخله داشته باشند. این در حالی است که اکثر داوران و بازخوانان تا این لحظه هنوز یک پاراگراف مطلب چاپ شده در هیچ جریدهای ندارند.
شایستهترین انتخابها
حمید مظفری، بازیگر بر این اعتقاد است که گروهی که برای انتخاب در نظر گرفته میشود، باید نمایندهی گروهها و صنفهای مختلف تئاتری باشند تا با اشراف بر تمام عناصر بتوانند شایستهترین انتخابها را پیش روی مخاطبان جشنواره قرار دهند.
این کارگردان تئاتر همچنین تاکید میکند گروه باید نماینده گرایشهای مختلف از نظر فرم و جهانبینی باشند تا مطمئن شویم که حداقل 70 درصد از این انتخابها درست بوده است.
او همچنین معتقد است که آثار انتخابی از نظر طیفهای و نسلهای مختلف قابل قبول باشند و سلیقههای متنوعی را در این انتخابات با توجه به سلایق مخاطبان در نظر بگیرند.
مظفری میگوید: طوری آثار انتخاب نشده باشند که فقط آثار تجربی وارد جشنواره شده باشند و آثار موضوعی از آن حذف شده باشند.
اصول مشخص
مسعود دلخواه، کارگردان خود امسال جز گروه انتخاب جشنواره فجر است، بنابراین آنچه در این گزارش اعلام میکند، نظرات شخصی او محسوب میشود.
او میگوید: برای انتخاب شایسته، در گام اول باید انتخاب کننده سلیقه شخصی خود را کنار بگذارد و البته چه بخواهیم و چه نخواهیم این سلیقه در انتخاب آثار مداخله داده خواهد شد بنابراین با مهار آن میتوانیم به قضاوت درستتری بپردازیم.
این بازیگر تئاتر میافزاید: در تئاتر شیوهها و سبکهای مختلفی وجود دارد که باید انتخاب کنندگان این را به عنوان یک اصل مد نظر قرار دهند تا تنوع انتخابها در جشنواره سلایق مختلف را راضی نگه دارد.
وی تاکید میکند که با انتخابهای متنوع میتوان جشنواره را پر رنگتر برگزار کرد.
دلخواه، استاد دانشگاه تربیت مدرس اصل دوم در زمان انتخاب اثار را کیفیت هنری آثار تلقی میکند که از اهمیت بالایی برخوردار است.
وی دراینباره میگوید: جدای از محتوا و موضوع جنبههای زیباییشناسانه آثار باید رعایت شده باشد. در یک اثر جذاب توجه به تمام عناصر نمایشی جذابیت آن را بالاتر خواهد برد.
این کارگردان میافزاید: باید به لحاظ ترکیببندی اثر نمایشی درست عمل کرده باشد و در آن بازیهای تاثیر گذاری وجود داشته باشد. ریتم، تصویر سازی، و هماهنگی ، موسیقی، حرکت، و همه جنبههای هنری باید رعایت شده باشد.
وی تاکید میکند آنچه مدنظر نویسنده بوده است، باید ارزش این همه زحمت را برای گروه اجرایی داشته باشد و در آن چیزهایی برای انتقال به تماشاگر وجود داشته باشد.
مسعود دلخواه برخورد با آثار را نسبی میداند و همه آثار باید با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی انتخاب شوند و فقط با طیف خاصی از تماشاگران ارتباط برقرار نکنند بلکه سلایق و طبایع مختلف در این انتخابها لحاظ شده باشد. باید این آثار انتخابی دغدغهی اکثریت باشد و موضوع آن به لحاظ فردی و اجتماعی از جاذبهی لازم برخوردار باشد.
او در پایان یادآور میشود که این اصل هم اضافه شود که آثار مسلما باید با نوآوری، خلاقیت، و به اصطلاح شکستن مرزهای تعیین شده قبلی از نظر هنری ارائه شده باشند و تماشاگر حس کند که یک اثر بدیع و نو را می بیند. آن وقت اصولی منطقی و قابل قبولی در گزینش آثار مداخله خواهد کرد.