به نام خالق زیباییها
تئاتر امروز؛ اندیشه فرداست!
محمد حیدری: روزگار ما روزگار پیدایی است. میبایستی جامعۀ معاصر در همواره در نقطه ای قرار بگیریم که با مروری بر گذشته و ایستادن محکم در حال، آینده را از آن خود کنیم. تئاتر به عنوان هنری انسانی؛ بازگو کنندۀ اعمال انسانی است که در زندگی روزمرۀ معاصر میتواند نقش تعیین کنندهای داشته باشد.
میبایستی در هیاهوی زندگی شهری و روزمرگی، انسان معاصر میبایستی از اندیشه و تفکری که روابط انسانی و اعمال آن را به ما یادآوری میکند الهام بگیریم و تئاتر این را به ما میآموزاند. یادمان باشد! که امروز ما، تفکر و اندیشۀ فردایمان است؛ پس تئاتر این نگرش را برایمان به وجود میآورد که باید فکر کرد؛ اندیشید؛ و این اندیشه را با زندگی معاصرمان همسو کنیم تا راه آینده را هموار سازیم / تئاتر به خودخواهیهای انسانهای امروز میآموزد که با پرسش حرکت کنند – بایستند / تفکر کنند و سپس آغاز کنند.
همواره با پایان یافتن تئاتر، سوال و پرسشهای بسیاری براییمان آغاز میشود؛ پس تئاتر نقطۀ آغاز است؛ آغازی درست در زندگی بیسوال دنیای امروزی، تئاتر با پرسش آغاز میشود و این میتواند همان نقطۀ شروع زندگی امروزمان باشد. تئاتر، از ابتدا تا امروز، اندیشههای بسیاری را، با خود، همراه دارد؛ همیشه در حال آفرینش است و این آفرینش ما را به نقطۀ آغاز هستی میبرد که ریشۀ وجود انسان و روابط انسانی امروز ما میتواند در آن آغاز باشد. تئاتر معاصر بر گرفته از اندیشههای انسانی است. انسان معاصر، امروز، خود را تنها حس میکند و تئاتر میتواند پایانی باشد برای تنهایی انسان امروز و فردا. و همواره در اندیشیدنهایمان مرور کنیم: تئاتر امروز ما؛ اندیشه فردای ماست.
منبع: بولتن جشنواره