در حال بارگذاری ...
یادداشت مریم کاظمی کارگردان و بازیگر تئاتر درباره جشنواره بین المللی تئاتر فجر

پل ارتباطی یا بنگاه کاریابی

با اینکه ما تئاتری ها می دانیم این جشنواره یک اتفاق مهم در جامعه هنری فعلی ما محسوب می شود، ولی واقعیات دیگری هم در کنار آن وجود دارد. جشنواره تئاتر فجر ایران به مرور در این سال ها کارکرد و هدف واقعی خود یعنی گردهم آیی گروه ها، نمایش ها، دست اندر کاران و علاقمندان تئاتری در محیطی مفرح و شاد را از دست داده است.

گروه های تئاتری و نمایش هایی که در محل استقرار خود در هر نقطه از ایران و یا خارج از کشور کار می کنند، فعال هستند و تجربیاتی به دست آورده اند که می خواهند آن را در نمایشگاهی به دیگر همکارانشان عرضه کنند و دوست و همفکر و همکار بیابند. می دانیم که کار مستمر در شهرستان های ایران و حتی در تهران وجود ندارد و تولیدات مقطعی، سفارشی و شتابزده و با بسته بندی فوری برای رسیدن به بازار یا همان جشنواره است. بازارها در کنار جشنواره ها فعالیت می کنند ولی در ایران تبدیل به هدف اصلی شده است. برای هنرمندان تئاتری جشنواره فجر دیگر جایی برای تبادل تجربیات و خلاقیت ها نیست، بلکه یک پل ارتباطی یا بنگاه کاریابی است که کارهای سال بعد ما را تامین کند چه در داخل ویا در خارج. پس از آن استقبال می کنیم و به هر قیمتی حضور داشته باشیم خوب است و گاهی روابط جاری و مناسبات حاکم را اشتباه می گیریم و یادمان می رود برای چه آمده ایم. علاقمندان و مردم هنوز فکر می کنند ممکن است امکان دیدن بعضی نمایش ها در اجرای عمومی فراهم نشود مثلا گروه های خارجی و اجراهای ایرانی که به دلایلی یا روی صحنه نمی روند و یا با حذف قسمت هایی از نمایش، امکان اجرا در طول سال بعد را می یابند.
خوب! چرا ما این کار را می کنیم؟ برای اینکه به ما گفته اند تنها راه اینکه اجرای عمومی داشته باشید شرکت در جشنواره است. ما جشنواره را از فرنگی ها تقلید کرده ایم و این را هم از آنها می گوییم که جشنواره ها باید با ارائه کارهای از قبل اجرا شده برگزار شود. سال ها است همه همین را می گویند ...
بگذارید ما قانون خود را داشته باشیم ، کارهای از قبل اجرا شده به بخش مرور بروند، کارهای شهرستانی برگزیده جشنواره های منطقه ای باشند، کارهای سال آینده را هم چشم انداز کنیم. چه اشکالی دارد می توان با سلیقه خود و شرایط خود ضوابط تعیین کرد و فراخوان منتشر کرد. این قوانین حاکم بر تئاتر مدیریتی و اداری ماست. 
حال ببینیم در قواعدی که خود درست کرده ایم چه اشکالی وجود دارد.
فراخوان جشنواره تئاتر فجر، که در چهار سال گذشته از اسفند ماه منتشر می شود برای تکمیل کلیه بخش ها و ارسال متن، پنج ماه وقت اختصاص داده است. شرایط بعدی که پروسه اجرایی را طی می کند به شرح زیر است:
یک ماه برای پاسخ به متن، در صورت قبولی بدون تزریق هیچ پولی یک ماه و نیم تمرین، دو هفته بازبینی، دو هفته پاسخ بازبینی، در صورت قبولی تزریق پول اولیه قرارداد اجرای جشنواره و عمومی تا دو هفته یا تا شب اجرا، ساخت دکور و دوخت لباس بدون کمک های خیاطی و کارگاه های دکور در طول دو یا سه هفته از زمان تزریق پول، "ممکن است دکور و لباس به تمرین برسد یا نرسد. "
ساخت موسیقی "شاید به تمرین نرسد"
شب قبل از اجرا، دکور را به تالار می برید، تما م روز بعد دکور را می چینید و آماده می شوید. جمع آوری دکور و تجهیزات بلافاصله بعد از اجرای دوم، انتقال دکور به جایی نامعلوم که اصلا به آن فکر نشده است ... خسته نباشید.
همه اینها هم پنج ماه طول کشید، درست به اندازه زمانی که شما فقط می خواستید این کار ساده را انجام دهید که ارسال متن خود را در دبیرخانه دائمی فجر ثبت کنید، دبیرخانه ای که اسمش دائمی است و در تمام طول سال دایر است و حتی وقت ندارد رسیدی را برای ارسال مدارک به متقاضیان طراحی کند. با احتساب دو تا پنج ماه از یک سال شمسی دو ماه باقی می ماند که به شرح زیر است: 
جمع آوری دوباره بازیگران برای تمرین اجرای عمومی، ترمیم لباس ها و دکور و تجهیزات و کنار آمدن با امکان تعویض بازیگر، فکر کردن به متن جدیدی که دوباره باید برای سال آینده ارائه دهید و اگر دیر بجنبید کار ندارید. 
و می دانید چرا چرخ جشنواره داخلی ما این طور می چرخد؟ زیرا علی رغم اینکه جشنواره داریم، پول داریم، پرسنل داریم ولی نمی توانیم برای مدت زمان بیشتراز یک سال بیندیشیم. برنامه ریزی ارگانیک و یکپارچه نداریم، از عکس العمل مدیرانی که تغییر می کنند چیزی نمی دانیم. اگر بخواهیم پازل یکساله بچینیم باید روی کارهای از قبل آماده شده مانور بدهیم ولی تولید تازه و کار نو نیازمند سه سال برنامه ریزی است. یعنی فراخوان سال 1389برای برگزاری سال 1391و برگزاران امسال از سال 1387فراخوانده می شدند. ضمن اینکه باید به زیرساخت ها هم فکر شود. نمی توان شهرک ساخت بدون اینکه به فاضلاب و ایاب و ذهاب ساکنین فکر نکرد، می توان ماکت زیبا ساخت یا برای بچه ها لگوهای رنگارنگ طراحی کرد ولی کاربرد عملی ندارد. زیر چراغ نئون و پودر و ماتیک نمی توان سطحی نگری را پنهان کرد.
متقاضیان با امضای ضوابط جشنواره در فرم شرکت، همه چیز را می پذیرند. گاهی از جانب دست اندرکاران این به معنای درست بودن کارشان تلقی شده است.
درست است که ما مجوز ورود را امضا می کنیم ولی همواره حق اعتراض و انتقاد را برای خود محفوظ می داریم، حتی اگر مدیران به طور جدی و برای آسیب شناسی برگزاری جشنواره ای به این مهمی به آن توجه نکنند. باید تغییر را پذیرفت، حتی اگر کسانی خوششان نیاید. همیشه بین دو جناح هنرمند و مدیر کسانی هستند که با تغییر مخالفند و آن را با منافع مقطعی خویش در تضاد می بینند؛ ولی چه بخواهیم چه نخواهیم تغییر در راه است.




نظرات کاربران