در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به اجرای «چند خوان رستم» نوشته و کار احسان و علیرضا رحیم دل،بخش مسابقه ی مرور

مظلوم در بیداد زمانه

نگاهی به اجرای «چند خوان رستم» نوشته و کار احسان و علیرضا رحیم دل،بخش مسابقه ی مرور

مظلوم در بیداد زمانه

مریم دادخواه تهرانی

رستم، غمگین از مرگ سهراب، به همراه فردوسی برای تهیه ­ی نوشدارو به تهران معاصر می ­آید. فردوسی تابِ دیدن جوانان امروزی و ادبیات خاص آنها را ندارد و بعد از مشاجره با رستم باز می ­گردد (به کجا؟). متن با چاشنی کمدی و شعرگونه آغاز م ی­شود، هر چند با ورود کامل رستم به تهران امروز و جدا شدن فردوسی از او، این شعر جای خود را به نثر امروزی م ی­دهد و رستم نیز تصمیم می­ گیرد خود را با محیط پیشِ رو وفق دهد. رستم دستان با هیبت پهلوانانه ­ی خود وارد ناصرخسرو می ­شود و خوان اول، تهیه ­ی پول برای خرید نوشدارو پیش روی اوست. شخصیت خوان که در این نمایشنامه در قالب تیپ­ های مختلف نشان داده می­ شود، در اینجا فروشنده­ ی داروست که او را ترغیب به فروختن بخشی از لباس­هایش/هویتش می­ کند که این روند تا انتهای نمایش ادامه دارد. خوان­ های بعدی پیش روی رستم تهیه وام، خدمت سربازی، حضور در دانشگاه و در نهایت محاکمه در دادگاه هستند.

نمایش، خوان­های پیش روی رستم را در فضایی معاصر تصویر می­ کند. احسان رحیم دل و علیرضا رحیم دل با مراجعه به یک متن کلاسیک فارسی، خواهان نشان دادن بقا/مرگ ارزش­ های باستانی در جهان امروز هستند. هرچند تلاش گروه برای اجرای یک نمایش کمدی و ایجاد لحظاتی مفرح برای مخاطب تا حدی موفق است و با اجرایی نسبتاً شسته رفته روبرو هستیم، اما اجرا به اشکال مختلف در برابر خوانش مقاومت می ­کند و هیچ لایه ­ای ندارد مگر آن چه بر روی صحنه می­ بینیم.

نمایش یک داستان بسته را پیش روی مخاطب می­ گذارد و به او اجازه­ ی فرا رفتن از متن اجرا را نمی ­دهد تا مخاطب در همان چارچوب بسته ­ی مورد نظر آن قرار بگیرد و پیام طراحی شده ­ی آن را دریافت کند؛ هر چند در این کار موفق نمی ­شود. دو مسئله­ ی ظاهراً بی ­ارتباط به یکدیگر در این اجرا وجود دارد: طراحی صحنه­ ای که در ظاهر هیچ اشاره ­ای به فضای اثر ندارد. چند جعبه به شکل تاس که در مواقع لزوم به شکل صندلی، سکو و یا هر ابژه ­ی فرضی دیگری در می­ آید، تاس­ هایی که روی پوستر نمایش نیز دیده می ­شود و مشخص نیست با اجرا چه تناسبی دارد. تاس یادآور بخت و اقبال است و اجرا در مورد حضور گذشته در اکنون و تعارض میان این دو. این حضور در صحنه ­ی پایانی و دفاعیه ­ی رستم در دادگاه خود را به تمامی عرضه می ­کند: او در مورد مجاهدت ­ها و رشادت­ های قهرمانان مختلف تاریخ این مرز و بوم صحبت می ­کند که باعث شده­ اند ما در ایران کنونی زندگی کنیم، لحظه ­ی معاصر سرشار از معضلات اجتماعی.

شاکی دادگاه رستم شخصیت خوان است که در قالب پنج تیپ مختلف داروفروش، دلارفروش، رئیس بانک، سرهنگ و استاد دانشگاه ظاهر می­شود و نماینده ­ی فشارهایی است که از جهات مختلف بر سوژه ­ی نمایش وارد می ­شود و در نهایت این سوژه ­ی بی­گناه و از همه جا بی­ خبر را به دادگاه و اعدام نمادین هدایت می­ کند. آیا اجرا از سوژه­ هایی در جامعه سخن می­ گوید که بدون هیچ تقصیری و جبراً تحت سلطه­ ی نیروهایی خارج از کنترل خود قرار گرفته ­اند؟ آیا تاس نشانه ­ای است از این که ما در این عرصه هیچ چیز برای عرضه نداریم مگر آن چه بخت و اقبالمان برایمان رقم بزند؟ مگر جایگاهی که الابختکی نصیبمان بشود؟

اگر هر اجرا چنان که «آلن بدیو» فیلسوف معاصر فرانسوی می ­گوید به مثابه یک ایده-تئاتر می ­خواهد مخاطب را متاثر کند، تاثیر این اجرا چیست؟ قهرآمیز بودن نیروهای پیرامونی و مظلومیت سوژه­ ی نمایش، رستم دستان که اگر از پس هفت خوان برآمد، از پس پنج خوان معاصر برنخواهد آمد؟ به نظر می ­آید اگر در نظر نویسندگان و کارگردان اثر، این اجرا خوانشی معاصر است از یک حماسه­ ی کلاسیک، در این خوانش دقت لازم به کار نرفته است. از یک سو اجرا دچار شعارزدگی است و در صحنه­ ی پایانی این شعارها شکلی کاملاً کلیشه ­ای به خود می ­گیرد و چنان درصدد برانگیختن احساسات در مخاطب است که رستم بغض می­ کند و فردوسی اشک­ هایش را پاک می­ کند. از سوی دیگر توسل به شیوه ­های مرسوم تئاتر امروز ایران برای سرگرم کردن مخاطب، چاشنی رقص و عبور از خط قرمزهای فرضی، باعث شده است تا اجرا صرفاً وقت و تلاش خود را در راستای سرگرمی مخاطب به کار گیرد. در عین حال با توجه به «مظلومیت» رستم و انقیاد او توسط نیروهای اجتماعی، پیامی که خودآگاه/ناخودآگاه به مخاطب ارسال می­ شود تا او را تحت تاثیر قرار دهد، انفعال و انقیاد او در جامعه­ ی معاصر است: غمی که بازیگران درگیر آن هستند و قصد انتقال آن را به مخاطب دارند. اما آیا این غم «مظلومیت» (که با اعدام نمادین رستم نیز همراه می­شود) انفعالی را که اجرا به شکلی منتقد آن است، در مخاطب تشدید نمی ­کند؟ این پرسشی است که اجرا پاسخ مطلوبی برای آن ندارد.