در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به اجرای "صور اسرافیل" نوشته سیاوش پاکراه به کارگردانی عامر مسافرآستانه؛ بخش مسابقه بین الملل

پایان کاسبان ِ جنگ

نگاهی به اجرای "صور اسرافیل" نوشته سیاوش پاکراه به کارگردانی عامر مسافرآستانه؛ بخش مسابقه بین الملل

پایان کاسبان ِ جنگ

حمیدرضا قنبری(عضو انجمن نویسندگان ، منتقدان و پژوهشگران خانه تئاتر)

در آن هنگام که اسرافیل در صور خود بدمد، هر که در آسمان‌ها و زمین است همه یکسر مدهوش مرگ شوند، بار دیگر که در آن دمیده شود و ناگاه خلایق همه از خواب مرگ برخیزند و نظاره‌گر واقعه‌ی محشر شوند. (قرآن کریم، سوره 39، آیه 68 – نقل به مضمون)

 

وقتی برای تماشای نمایش "صور اسرافیل" به کارگردانی عامر مسافرآستانه، وارد سالن می‌شوید، با صدای تیر و گلوله و خمپاره و بوی بد تعفن و باروت مواجه‌ خواهید بود. کارگردان قبل از آغاز نمایش، با ایجاد اتمسفری مبتنی بر محتوای داستان، به تماشاگرش می‌گوید که در اینجا آرامشی وجود ندارد.

"صور اسرافیل" قصه‌ی ناپدید شدن آرامش پس از خشونت و جنگ است؛ جنگی که کتابفروش و کشیش را- روشنفکر و کاسب جنگ را- همه را با خود به کام نیستی می‌کشد. جنگی که دنیا را به پایان می‌برد و زمانه‌ را به وقت دمیدن اسرافیل در صور خود نزدیک می‌کند.

جنگ بی‌رحم باعث می‌شود تا مادری برای فرار از گرسنگی و درد و رنج، فرزندش را به خانه‌ی مادر بزرگی بسپارد که او را عجوزه و جادوگر خطاب می‌کنند؛ گرچه در سرزمینی که گرسنگی و تعفن، همه جا را فرا گرفته، سرانجام مادر نیز جز مرگ و نیستی، نیست.

کودک نمادی از فطرت پاک بشریت است که هوش و دانایی‌اش را در جهت ایجاد آرامش تکمیل می‌کند. او در سرزمین گرسنگان به جای نان و خوراکی، جیب‌هایش را با کتاب و لغتنامه پر می‌کند. تنها کتاب‌هایی که از پدرش به او به ارث رسیده، کتاب مقدس و لغتنامه است و او تشنه‌ی خواندن و کسب دانایی. از سوی دیگر کشیش فاسد شهر که کلیسایش را بر روی سردابه‌های میخانه‌ای بنا کرده و از معاملات اسلحه، متنعم و کاسب جنگ است با دانایی مردمان، مشکل دارد. سرباز معیوبی هم هست که با فروش اسلحه به ناچار بر کوره‌ی جنگ می‌دمد؛ و زن جوانی که جنگ دیوانه‌اش کرده و عاشق سرباز چلاق شده.

سرباز می‌گوید عشق و جنگ با هم زاده می‌شوند و از این رو کودک تلاش می‌کند تا زن جوان و سرباز چلاق را به پیوند برساند تا با اتصال نمادهای عشق و خشونت فطری انسان، راهی برای آرامش بسازد.

اما در این میان کتابفروشی هم وجود دارد که هیچ‌گاه در نمایش دیده نمی‌شود. او نماد دانایی و روشنگری است. کسی که کشیش و کلیسا سعی در تعطیلی بساط او دارند و در نهایت نیز اعدام می‌شود اما مغازه‌ی کم رونق کتابفروشی او به کودک داستان به ارث می‌رسد. کودکی که حالا بازی کلیسا را نیز بلد است و می‌تواند کشیش را در شطرنج شکست دهد.

آنچه که کودک دانا به عنوان فطرت پاک و هوشمند بشری برای رسیدن به آرامش انجام می‌دهد، نه جنگ و قیام بر علیه ظلم، بلکه تعامل با عناصر قدرت برای رسیدن به مقصود نیک خویش است. او در ابتدا فسادها و راز و رمزها را کشف می‌کند و بازی‌ها را می‌آموزد و برای رسیدن به مقصود خود، سیاست پیشه می‌کند، باج می‌گیرد و باج می‌دهد تا آرامشی را پدید آورد.

گرچه وقتی "صور اسرافیل" دمیده شود همه محکوم به مرگ و نیستی هستند اما کودک دانا در انجام نیات نیک خود، دست از فعالیت نمی‌کشد.

نمایش "صور اسرافیل" در ساختار اجرایی با بازی‌های رئالیستی در فضایی سوررئال، تماشاگر خود را حدود 90 دقیقه بدون آن‌که خسته شود، با خود همراه دارد و قصه‌ی تلخ خود را جوری به مخاطبش عرضه می‌کند که در پایان، تماشاگر راضی، مُتأثر و غوطه‌ور در اندیشه، سالن نمایش را ترک می‌کند.

دکور گِرد و مُدور و چرخان که همواره ابری از مه و دود در بالای سر دارد در کنار نورپردازی‌های پر از نماد، توانسته کارگردانی اثر را خلاقانه‌تر نشان دهد. بازی خوب بازیگران همراه با بازی شگفت‌آور بازیگر کودک نیز صحنه را همیشه پر انرژی نگه می‌دارد.

به نظر می‌رسد کارگردان و نویسنده قبل از شروع به تولید این اثر یا حتی نهایی کردن متن نمایشی خود، می‌دانستند که می‌توانند کودک بازیگر فوق‌العاده‌ای را برای نمایش خویش آماده کنند. چرا که اگر هر چقدر نیز نمایش "صور اسرافیل" در کلیت و جزییات، طرح‌ریزی دقیقی می‌داشت اما بازی بازیگر کودک، ابتدایی و ناپخته از آب در می‌آمد، اساس کار نچسب می‌شد ولی بازی بسیار خوب بازیگر کودک، توانست همه‌ی چیدمان کار را در راستای اهداف کارگردان، نیک و جذاب، سرانجام دهد.

موسیقی نمایش نیز متناسب با اثر و هر آن زمان که لازم بود به میزان و مقدار لازم، نه سوار بر کار، که همراه نمایش، عرضه می‌شود.

این نمایش با ریتم و تمپوی مناسب و یکدست، متنی قوی و پر از جملات قصار، مضامین خردورزانه‌اش را به قالب اثر به معنای واقعی تئاتر با مخاطبانش در میان می‌گذارد.

نمایش "صور اسرافیل" به نویسندگی سیاوش پاکراه و با کارگردانی عامر مسافر آستانه، اثری جهان شمول است که تناسبات بسیاری با جامعه‌ی ما دارد.