در حال بارگذاری ...
نگاهی به تئاتر موزیکال «یتیم خانه فونیکس» به کارگردانی محمد نیازی و آهنگسازی میلاد قنبری، بخش مسابقه «جوان»

نجات در گرو عشق جوانان

سامی صالحی ثابت

«تماشاگران در بهترین حالت مجذوب اجراهایی می شوند که در تجربه فرهنگی آنها قرار نمی گیرد». این را «سوزان بنت» در کتاب «تماشاگران تئاتر» (نظریه ای درخصوص تولید و دریافت) و در خصوص تماشاگران غربی می گوید که شیفته فرهنگهای شرقی (آسیا و آفریقا) هستند. جذابیتهای چندگانه تئاتر موزیکال «یتیم خانه فونیکس» ناشی از همین قاعده است. افسانه انگلیسی حول Big Ben (ساعت معروف شهر لندن) و فرم اپراگونه اجرا، هر دو غیرایرانی و غیر بومی هستند. این دو ویژگی، مخاطب عام ایرانی(طبقه متوسط) را هنوز هم شگفت زده و جذب می کند.

اما یکی از مهمترین پرسشهای دراماتورژی از هر نمایش این است که بدانیم: اثر کجای مختصات بردار هنر نمایش-در آن اقلیم- را اشغال می کند! به تبع این پرسش، برخورد من با یتیم خانه فونیکس این خواهد بود که بپرسم این نمایش کجای الان تئاتر ایران قرار می گیرد؟ و نسبت یتیم خانه فونیکس با حال حاضر تئاتر ایران چیست؟ به دلیل اهمیت این دو پرسش، نگاه من به این نمایش به دو بخش تقسیم می شود. بخش عمده تحلیل من معطوف به فرایند تولید اثر و بخش دوم متوجه بررسی کیفی آن خواهد بود.

مهمترین مسئله فرایند تولید این اثر «ابعاد چندگانه انتخابهای گروه کارگردانی»ست. «بهروز غریب پور» و «هادی قضات» دو تن از فعالان جدی اپرا و نمایش موزیکال در این چند سال اخیر بوده اند. میزان توسعه تئاتر موزیکال در ایران نسبت به اپرا بیشتر است. امروزه بیشترین محل عرضه تئاتر موزیکال در دو حوزه تئاتر کودک و نوجوان و گونه کمدی موسوم به «تئاتر آزاد» بوده است. هر کدام از این دو حوزه نیز تلقی و شیوه اجرای خاص خود را از تئاتر موزیکال داشته و دارند. اما به یقین تقاضا و تماشاگر بالقوه برای این گونه جذاب نمایشی بسیار بیشتر از تولیدات موجود است. از همین رو نسل جوانان مشهدی جای خالی این گونه را به درستی احساس کرده و دست به کار تولید آن شده اند. طرفه اینجاست که این انتخاب در شهری رخ می دهد که در چند سال اخیر حتی برای اجرای موسیقی با مشکلات فراوانی روبرو بوده است.

دومین وجه انتخاب در این نمایش، جوانی ست. کارگردان جوان، آهنگساز جوان، همراه با تیم اجرایی جوان و بازیگرانی مرکب از رده های سنی مختلف از کودک تا بزرگسال. این جوانان هستند که این انتخابهای مهم و شجاعانه را انجام داده اند. در کشوری که به گونه نمایشی تعزیه می نازد؛ جنبه تراژیک قضیه- شاید هم گروتسکش- اینجاست که امروز نه بازیگر خواننده ای تربیت کرده و نه خواننده بازیگری! کارگردان و آهنگساز یتیم خانه فونیکس تنها با چهار ماه آموزش تیمشان را به این سطح از اجرا رسانده اند! انتخاب و تربیت دانش آموزان دبستانی و دبیرستانی برای این اجرا نشان از شعور و درک بالای آنها دارد. و چه سعادتی بهتر و بزرگتر از این برای جامعه امروز مشهد و ایران!

سومین وجه ممتاز انتخاب در یتیم خانه فونیکس انتخاب قصه و مضمونی متناسب با نیاز جامعه امروز است. شهر لندن دچار و مبتلا به افسونی بیست ساله است، بیست سال سرما و یخ بندان هر لحظه فزاینده، شهر لندن را فرا گرفته است. تنها عشق واقعی یکی از شهروندان می تواند این طلسم را از بین ببرد. فونیکس، پسرک یتیم بیست ساله، محکوم به عاشق شدن است. بزرگترین و سخت ترین تلاش این پسر این است که عاشق شود تا شهری- ملتی- را از نابودی نجات دهد! مضمون عشق و بیان آن در قالبِ تئاتر موزیکال، یکی از نیازهای ضروری و فراموش شده ی امروز جامعه ایران است. جامعه ای دچار سیاست زدگی، گرفتارِ معضلات اقتصادی، بی دفاع و تربیت نشده برای کاربری درست و بی آسیب از فناوریها، داده ها و بدیهیات فرهنگهای وارداتی و...؛این جامعه، امروز، بیشتر از هر زمانی به عشق و دوستی نیازمند است. یتیم خانه فونیکس تلنگر بزرگی ست به نسل امروز! نسل من و نسل پیش از من، هر چه بودیم و هر چه کردیم، تقاصش را داده و هنوز هم می دهیم. اما نسل امروز می باید از عشق و نوع دوستی و اعتماد به یکدیگر غافل نشود.

تئاتر موزیکال یتیم خانه فونیکس به حتم و به جد می بایست مورد آسیب شناسی تکنیکی و فنی تئاتری و موسیقائی جدی قرار بگیرد. تئاتر موزیکال همچون اپرا، عرصه و امکان نفوذ احساس و میزان تأثیر صدا و موسیقی در روان و ذهن مخاطب است. تئاتر موزیکال هنر مسحور کردن مخاطب از طریق ایجاد ترکیب بندیهای پویا و حیرت انگیز است. یتیم خانه فونیکس در این دو زمینه دچار کاستی ها و آسیبهایی ست. تنوع و رنگ بندی صداها و آواها نیاز به بازنگری و اصلاح اساسی دارد. اجرای طیفها و رنگهای متفاوت صداهای«باس، تنور، سوپرانو» در این اثر- به دلایلی که در بالا گفته شد- خام و ناقص از آب درآمده است. با آنکه کارگردان در ارائه ترکیب بندی های جذاب بصری نهایت سعی اش را کرده اما تابلوها به هم متصل و تبدیل نشده در نتیجه بیشتر ترکیب بندیها ایستا و منفصل از تابلوهای قبل و بعدشان شده است. کارگردان انضباط حرکتی بازیگران را رعایت نکرده و نسبت به گویایی و هویت دار کردن بدن و حرکت بازیگرانش غافل مانده است. ایست بازیگران روی صحنه و همچنین ژست آنها دچار آسیب است. ایست صحنه ای و ژست بازیگران در این اثر بیشتر احساسی، غیر ارادی، بدون مهار و اغلب کلیشه ای ست. اما تمامی اینها سبب نمی شود یتیم خانه فونیکس اجرای جذاب و تأثیرگذاری نباشد. به گفته رولان بارت:« تئاتر پرنفوذ و خیره کننده، تئاتر اعجاب برانگیز، نیاز به پشتیبانی اقتصادی و سیاسی دارد. تئاتر فقیر نمی تواند معجزه کند!» (تحلیل بارت بر اجراهای برلین آنسامبل؛ گروه برتولت برشت) کاری که گروه اجرایی یتیم خانه فونیکس می کند از جنس کارهایی ست که بدون حمایت اقتصادی رشد نخواهد کرد. این جوانان بلند همت برای رسیدن به بلوغ و پختگی، بی شک شایسته چنین حمایتی هستند.




نظرات کاربران