در حال بارگذاری ...
نوشین تبریزی به همشهری گفت؛

منطق رئالیستی عشق

نوشین تبریزی، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر که علاقه‌اش به رئالیسم اجتماعی و انتقادی در کنار نمایش ایرانی امری قابل تامل در اکثر آثارش است در سی‌وهشتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر با نمایش «تالاب هشیلان» در بخش غیررقابتی حضور دارد.

اثری که بخشی از آنچه در طول اجرای عمومی‌اش در مهر و آبان سال‌جاری در سالن قشقایی مجموعه تئاترشهر در موردش شنیده شد اینگونه بود: «تالاب هشیلان»، به لحاظ روایی از ابراز عشق سالومه به پسرخاله‌اش شروع می‌شود که به سرانجام نمی‌رسد. با منطق رئالیستی پیش می‌رود و فرم پیچیده‌ای ندارد. دنبال پیچیده کردن فرم هم نیست. باید گفت با یک ملودرام روبه‌روییم که روایتی معقول و طبیعی برای مخاطب ایجاد می‌کند.»
تبریزی درباره حضورش با نمایش «تالاب هشیلان» در سی‌وهشتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر و نظرش در مورد اینکه آیا این رویداد آنچه را اهالی تئاتر از آن انتظار دارند برآورده می‌کند یا خیر؟ می‌گوید:«متأسفانه در کشورمان به قول یکی از دوستان حتی پفک نمکی هم تبلیغاتی گسترده در تمام رسانه‌ها دارد اما تئاتر ندارد. تئاتر مقوله‌ای انسانی- اجتماعی است که اگر به شکل درست‌ و درمان به آن پرداخته شود می‌تواند باب گفت‌وگو و انتقاد را در بسیاری از زمینه‌ها که نمی‌توان رودررو در موردش حرف زد، باز کند.» این بازیگر تئاتر ادامه می‌دهد: «تئاتر در تمام دنیا چنین کارکردهایی دارد اما زمانی که در کشور ما هیچ وسیله تبلیغاتی در اختیارش نیست نمی‌توان توقع کارکردی هم از آن داشت. آن قدر که در مورد سینما تبلیغ می‌شود و بزرگش می‌کنند به هیچ‌عنوان در مورد تئاترهای درخشانی که روی صحنه می‌روند صحبت نمی‌شود. بیلبوردهایی که در چند سال اخیر به‌صورت جسته‌وگریخته می‌بینیم و تبلیغاتی که به کمک فضای مجازی صورت می‌گیرد و بین‌شان هم می‌شود آثار درخشانی یافت، تمام تئاتر نیستند. تئاترهای ماندگار و حرفه‌ای روی صحنه می‌روند که از این تبلیغات محروم‌اند و به این دلیل که دیدن نمایش جزو سبد فرهنگی خانواده‌ها نیست دیده نمی‌شوند. هر چند هم‌اکنون به‌نظر می‌رسد اساسا سبد فرهنگی‌ای وجود ندارد اما در کنار سرانه اندک مطالعه، سرانه مثلا سالی 5دقیقه تئاتر دیدن هم برای هر ایرانی در کار نیست. گمان می‌کنم رویدادی مانند جشنواره تئاتر فجر بدون اینکه بخواهم به این نکته بپردازم که چه فاصله‌ای با رویدادهای جهانی دارد و ما به آنها رسیده‌ایم یا نه و چقدر عقبیم، در جامعه‌ای که این‌قدر کم در مورد تئاتر حرف زده می‌شود، باید وجود داشته باشد.»

خیلی‌ها از تئاتر بی‌خبرند
نویسنده و کارگردان «تالاب هشیلان» با اشاره به خاطره‌ای از این نبودن تئاتر در سبد فرهنگی خانواده‌های ایرانی عنوان می‌کند:«چند سال پیش در تاکسی‌ای بودم که از کنار مجموعه تئاترشهر می‌گذشت. راننده تاکسی به من گفت خانم می‌دانی این ساختمان چیست؟! گفتم نه، شما می‌دانی؟ گفت هنرمندان اینجا زندگی می‌کنند! ممکن است شما به این موضوع بخندید اما در آن لحظه برای من عمیقا دردناک بود. گفتم نه آقا کسی اینجا زندگی نمی‌کند... او تاکسی داشت و طبیعتا با توجه به رفت‌وآمد روزانه‌اش در سطح شهر باید می‌دانست که آن ساختمان چیست. شما تصور کنید در چنین کشوری، در چنین جامعه‌ای که سبد فرهنگی‌ خانواده‌هایش این قدر محدود است می‌توان در مورد لزوم یا عدم‌لزوم وجود جشنواره حرف زد؟ من به کیفیت برگزاری جشنواره چه در سال‌های گذشته و چه امسال کاری ندارم اما جشنواره باید باشد و اگر بتوانیم کیفیت آن را بالا ببریم که چه بهتر و اگر نتوانستیم باید به این نکته بیندیشیم که در چه نقاطی درست عمل نکرده‌ایم.»

کیفیت پایین سالن‌های خصوصی
نویسنده و کارگردان «گنجفه» به وضعیت تماشاخانه‌های خصوصی اشاره می‌کند و با بیان اینکه نتوانستیم سالن‌های خصوصی را در وضعیت استاندارد گسترش دهیم؛ توضیح می‌دهد:«دلیل پدید آمدن سالن‌های خصوصی این بود که این همه متقاضی اجرا پشت درهای بسته نمانند اما اکنون اجرا در آنها تبدیل به حضور در میدان جنگ شده است. زمانی که سالنی خصوصی میزبان 4 اجرای پشت هم است به این معناست که حتی هوای آن سالن کیفتی را که باید داشته باشد، ندارد.»
وی که «تالاب هشیلان» را نخستین بار 10سال پیش در تالار مولوی اجرا کرده بود در مورد اینکه می‌توان گفت اجرای این نمایش در جشنواره تئاتر فجر آخرین اجرای آن بوده است؟ پاسخ می‌دهد: «اینگونه نمی‌اندیشم، نه در مورد این اثرم و نه در مورد آثار دیگرم. فکر می‌کنم «تالاب هشیلان» چون به اتفاقاتی می‌پردازد که به‌خاطر ضعف زیرساخت‌های فرهنگی در کشور رخ می‌دهند تاریخ مصرف ندارد و همچنان می‌توانم روی صحنه ببرمش.»
تبریزی در پاسخ به اینکه رئالیسم اجتماعی و انتقادی‌ای که در «تالاب هشیلان» وجود دارد در اثر بعدی‌اش هم خواهد بود یا خیر؟ می‌گوید: «شما باید جزو خواص باشید که بتوانید سالی یک‌بار نوبت اجرای عمومی بگیرید و این شرایط، شرایط خواص است. کاری که عجالتا می‌توانم انجام دهم همین است و امیدوارم کار بعدی‌ام نیز در همین حال‌وهوا باشد. قصه دوست دارم و دوست دارم برای مخاطبم قصه بگویم. فضاهای دیگر نه جزو سلیقه‌ام است و نه سوادش را دارم. دوست دارم برای آدم‌ها قصه بگویم و گمان می‌کنم آدم‌ها همچنان دوست دارند قصه بشوند و ترجیح می‌دهم برای آدم‌های خودمان قصه خودشان را بگویم.»
 




مطالب مرتبط

نظرات کاربران