نگاهی به نمایش «مدق الحناء» نوشته عباس الحایک به کارگردانی یوسف البلوشی از عمان
زمانی که نهنگ ماه را میبلعد
سید علی تدین صدوقی: حاکم شهر که آدم خوبی است ناپدید میشود و فردی دیگر به همراه سربازانش جای او را میگیرد. او فرد مستبدی است پس اعلام میکند چنانچه مردم شهر شورش کنند و به فرمان او نباشند مزارع حنای آنها را میسوزاند. او دستور میدهد که کسی حق ندارد حنا بکوبد؛ درحالیکه درآمد مردم شهر از مزارع حنا و کوبیدن حنا و فروش آن است. درنهایت کسی که علیه حاکم بهپاخاسته و به حاکم و سربازانش اعتراض کرده به دستور او و به دست دوست قدیمیاش که حالا فرمانده سربازان است، کشته میشود. فرمانده سربازان پس از کشتن دوست خود و رانده شدن از سوی مادر، دست خویش را قطع میکند. حاکم خوابهای آشفتهای مبنی بر شورش مردم و به آتش کشیدن کشتی و کاخش میبیند و درنهایت مردم علیهاش قیام میکنند و حاکم کشته میشود و مردم به کوبیدن و فروش حنا ادامه میدهند.
نمایش برگرفته از داستانهای فرهنگعامه عمان است. کارگردان با بهرهگیری از قصههای فولکلور و تلفیق آن با موسیقی محلی و سنتی و حرکات آیینی و نواهای محلی منطقه عمان نمایشی آمیخته با پرفورمنس و موسیقی و آواز و نوا و حرکت را در پهنه صحنه میگستراند.
ماجرای دعوت نهنگ توسط مردم شهر و بلعیدن ماه توسط نهنگ که در ابتدای نمایش توسط پیر روشنضمیر مطرح میشود و هشدار میدهد نیز جزو همان فرهنگعامه و داستانهای فولکلور منطقه عمان است. شاید منظور پیشبینی اتفاقهای شوم پیدرپی بوده است که با ناپدید شدن حاکم عادل و آمدن فرمانروا و حاکم مستبد و دیکتاتور و سربازانش، یکی پس از دیگری به منصه ظهور میرسد و موجب تیرهروزی مردمان شهر را فراهم میآورد. زمانی که ماه بلعیده میشود دیگر روشناییای در شب نمیماند که راه را از چاه بنمایاند. هرچند که درنهایت این پیر روشنضمیر است که مردم را هدایت میکند و آنان را از خرافه و خرافهگرایی منع کرده و راه درست را نشان میدهد.
کارگردانی نمایش با توجه به هماهنگی همه عوامل اثر نسبتاً قابلقبول است. بازیها نیز جز جاهایی که بیشازحد تکرار میشود و یا فرمهایی که با ریتم کند انجام میپذیرد، البته در بخش بیان و حس روان و در سطح مطلوب اتفاق میافتد.
چنانچه دیالوگهای نمایش ترجمه میشدند و بهصورت بالانویس برای مخاطبان پخش میشدند، موجب ارتباط و فهم بیشتر تماشاکنان از نمایش را فراهم میآورد. حالآنکه بالانویس در واقع شرح مختصری از هر صحنه بود که آنها بعضاً پسوپیش نشان داده میشد.
نکته مهم این است که با توجه به کمبود نفرات حرکات فرم و بازیگران نقش سرباز در این نمایش، کارگردان از بازیگران ایرانی استفاده کرده بود و آنها توانسته بودند فقط در یک روز تمرین قبل از اجرا خود را با گروه و خواست کارگردان هماهنگ کرده و کارشان را بهخوبی و بدون نقص به انجام رسانند. این میان باید به توانایی، قدرت هماهنگی، تیزهوشی و آمادگی بازیگران و هنرجویان مستعد ایرانی اشاره کرد که اینگونه به همیاری گروههای خارجی که میهمان ما هستند، میشتابند.